قاتل سریالی

قاتل سریالی
★پارت ¹⁴★

ب.س: تو اتاق چی کار میکردین؟(تعجب)

سرا: هیچ کار

ب.س: باش(چند دقیقه مکس)
راستی کجا میرین چمدون جمع کردی؟

سرا: داریم میریم عمارت کوکی

کوک:(نیشخند میزنه)

ب.س: کو.کوکی؟

سرا: بله

ب.س: کی هست حالا؟

سرا: عش..

جونگ کوک با رفتن دستش جلوی دهن سرا حرف سرارو قطع کرد

کوک: من

ب.س: تو یه شب اینقدر بهم نزدیک شدین؟

کوک: دقیقا

ب.س: هوی مرتیکه (توهین به جونگ کوک جونم نباشه) تو یه شب با دختر من چی کار کردی؟؟(اعصبانیت)

کوک: مرتیکه؟(نیشخند)

کوک: میدم افرادم..

ویو سرا
(تو دلش) جنگ خیلی بدیه
باید یه کاری کنم..
سریع رفتم و لبامو رو لبای کوک گذاشتم
تا چند ثانیه تو شک بود 🤭

ویو کوک
یهو لب های یکی اومد رو لبم
لبای سرا بود
خیلی کوچولو و نرم بود
از مزش نگم براتون 🤤

ب.س ویو
با اقای جئون دهن به دهن شدم
یهو سرا بزای اینکه داستان رو به اتمام برسونه اومد لب هاشو رو لب های کوک گذاشت
داشتن همو عاشقانه میبوسیدن
منم گفتم برم بیرون بهتره

ویو سرا
با مشت زدم به سینه کوک داشتم خفه میشدم

که کوک بوسه رو تموم کرد

کوک: به به چه طعمی

سرا:..

اهم اهم

چون زیاد شدیم شرطا ها سخت میشه 🗿🤣

17 لایک

4 کامنت

2 فالو