عشق ابدی
P1
شب تاریکی بود ولی نور ماه بیشتر از هرشبی میتابید و ستاره ها با شیطنت چشمک میزدن
ماه امشب کامل بود و شانس کمی برای دیدنش وقتی انقدر میتابید وجود داشت
ولی اون ماه خودشو پیدا کرده بود ماهی که صدها ماه دیگه توی آسمون عوض نمیکرد
با عشق بدون اینکه پلک بزنه به تنهاترین عشقش نگاه میکرد
لونا: یاا،لطفاً اینجوری نگاهم نکننن
*اون خجالتی شده بود و شروع کرد به سرخ شدن
تهیونگ:من چکار کنم؟تقصیر خودته که انقدر زیبایی من خودم جذابم و از جذابایی مثل تو خوشم میاد
لونا: همیشه یچیزی برای گفتن داری
*لبخند زدن
_لونا بیا بریم تو هوا سرده سرما میخوری
+*سرتکون دادن به نشانه ی مثبت
هیچ چیز برای تهیونگ از این خوشایندتر نبود که بعد از این همه مدت با دختریه که دوستش داشته ,حالا مال همن
ولی صبر کن انگار یک چیزی سر جاش نیست!تهیونگ و لونا آدما ی درستی بود ولی موفقیت و مکانی که توش زندانی شده بودن عادلانه نبود
اونا برای این موقعیت و خیلی جوون و معصوم بودن
ناگهان صدای افتادن لونا تهیونگ رو از ذهنش در میاره
لعنتی !بازم قلبش درد گرفته.....
شب تاریکی بود ولی نور ماه بیشتر از هرشبی میتابید و ستاره ها با شیطنت چشمک میزدن
ماه امشب کامل بود و شانس کمی برای دیدنش وقتی انقدر میتابید وجود داشت
ولی اون ماه خودشو پیدا کرده بود ماهی که صدها ماه دیگه توی آسمون عوض نمیکرد
با عشق بدون اینکه پلک بزنه به تنهاترین عشقش نگاه میکرد
لونا: یاا،لطفاً اینجوری نگاهم نکننن
*اون خجالتی شده بود و شروع کرد به سرخ شدن
تهیونگ:من چکار کنم؟تقصیر خودته که انقدر زیبایی من خودم جذابم و از جذابایی مثل تو خوشم میاد
لونا: همیشه یچیزی برای گفتن داری
*لبخند زدن
_لونا بیا بریم تو هوا سرده سرما میخوری
+*سرتکون دادن به نشانه ی مثبت
هیچ چیز برای تهیونگ از این خوشایندتر نبود که بعد از این همه مدت با دختریه که دوستش داشته ,حالا مال همن
ولی صبر کن انگار یک چیزی سر جاش نیست!تهیونگ و لونا آدما ی درستی بود ولی موفقیت و مکانی که توش زندانی شده بودن عادلانه نبود
اونا برای این موقعیت و خیلی جوون و معصوم بودن
ناگهان صدای افتادن لونا تهیونگ رو از ذهنش در میاره
لعنتی !بازم قلبش درد گرفته.....
۱.۵k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.