^°پارت 3😈💔^°
^°پارت 3😈💔^°
(علامت کوک+ لیا~ برادر لیا ☆)
~از خواب پاشدم دلم درد میکرد دیدم پرپر شدم رفتم لباسام رو عوض کردم و رفتم پیش برادرم
☆عه از خواب بیدار شدی انگار خیلی خسته بودی
~اهم خستم شد با یه پسره خیلی بد کشتی گرفتم و خسته شدم
☆اوو حالا کی برد
~طعنه میزنی معلومه ک من
تو اینجا چیکار میکنی معمولا کم میای پیش اکواریوم چی ذهنت رو درگیر کرده
☆هیچی ولش
~نه یچی هس بگو دیگه
☆راستش داشتم فک میکردم من ن شبیه تو هستم ن بابا مامانم ک اصلا ندیدم پس من شبیع کیم
~اهمم این چه حرفی هس معلومه شبیه منیی
الانم بیا بریم کافهه حوصلم سر رفته
☆میدونی ک دنبال اون پسره هستیم نمیتونم بیام
~بابا ولش کن خودم دیدمش حسابش میرسم بریم
☆اووو بریم
+ازخواب پاشدم اون دخترع همش تو ذهنم بود
اقای کیم اون دخترع رو پیدا نکردین
اقای کیم: قربان همین الان گفتن با یه پسر داخل کافه هس
+عه پس زود گیرش اوردیم بگین بگیرنش
~با داداشم نشسته بودیم داخل کافه یهو چند تا ادم نظرمو جلب کردن
داداش دارن تعقیبمون میکنن
☆چیی
~ کنارمون چند تا ادم هس مطمئن نیستم اما مشکوک میزنن
☆ارع احتمالا ادمای همون عوضی هس
~وایسا میدونم چطور حسابشون رو برسم
☆نه نیاز نیس ب خودت اسیب بزنی
~عه پس که اینطورع منو دست کم گرفتی بازمم
من یه نقشه دارم
+نشسته بودم رو کاناپه و داشتم بع دخترع فک میکردم یهو دیدم دخترع امد.... 🫶🏻🌼
شرط پارت های بعد سه پارت به ازای
50لایک
50کامنت
(علامت کوک+ لیا~ برادر لیا ☆)
~از خواب پاشدم دلم درد میکرد دیدم پرپر شدم رفتم لباسام رو عوض کردم و رفتم پیش برادرم
☆عه از خواب بیدار شدی انگار خیلی خسته بودی
~اهم خستم شد با یه پسره خیلی بد کشتی گرفتم و خسته شدم
☆اوو حالا کی برد
~طعنه میزنی معلومه ک من
تو اینجا چیکار میکنی معمولا کم میای پیش اکواریوم چی ذهنت رو درگیر کرده
☆هیچی ولش
~نه یچی هس بگو دیگه
☆راستش داشتم فک میکردم من ن شبیه تو هستم ن بابا مامانم ک اصلا ندیدم پس من شبیع کیم
~اهمم این چه حرفی هس معلومه شبیه منیی
الانم بیا بریم کافهه حوصلم سر رفته
☆میدونی ک دنبال اون پسره هستیم نمیتونم بیام
~بابا ولش کن خودم دیدمش حسابش میرسم بریم
☆اووو بریم
+ازخواب پاشدم اون دخترع همش تو ذهنم بود
اقای کیم اون دخترع رو پیدا نکردین
اقای کیم: قربان همین الان گفتن با یه پسر داخل کافه هس
+عه پس زود گیرش اوردیم بگین بگیرنش
~با داداشم نشسته بودیم داخل کافه یهو چند تا ادم نظرمو جلب کردن
داداش دارن تعقیبمون میکنن
☆چیی
~ کنارمون چند تا ادم هس مطمئن نیستم اما مشکوک میزنن
☆ارع احتمالا ادمای همون عوضی هس
~وایسا میدونم چطور حسابشون رو برسم
☆نه نیاز نیس ب خودت اسیب بزنی
~عه پس که اینطورع منو دست کم گرفتی بازمم
من یه نقشه دارم
+نشسته بودم رو کاناپه و داشتم بع دخترع فک میکردم یهو دیدم دخترع امد.... 🫶🏻🌼
شرط پارت های بعد سه پارت به ازای
50لایک
50کامنت
۹.۸k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.