من از تو بدم میاد p:11
صبح ساعت ۱۰
ا/ت: ایییی دلللممم ، بمیری تهیونگ
تهیونگ: تخصیر خودت بود به من چه
ا/ت : مهربون شدی
تهیونگ : عجیبه؟
ا/ت: همیشه با داد بیداد حرف میزنی آخه
تهیونگ: ببند
ا/ت: هنوز نبخشیدمت ها
تهیونگ: خدافظ
ا/ت: بای
ویو ا/ت:
انگار مهربون شده بود گفت که میره منم رفتم حموم دلم خیلی درد داشت اومدم بیرون که دیدم تهیونگ نسشته روی تخت
ا/ت: تو نرفتی ؟
تهیونگ: وایسادم باهم بریم
ا/ت: گفتم که جایی نمیام
تهیونگ: بدو دیگه کلی کار دارم
ا/ت: برو بیرون میخوام لباس بپوشم
تهیونگ: نمیرم
ا/ت: برو دیگه
تهیونگ: من که لخت تو دیدم
ا/ت: کی که یادم نمیاد؟
تهیونگ: همین دیشب که..
ا/ت: عا
تهیونگ: بدو پبوش
ا/ت: باشه
ا/ت: بریم
تهیونگ: منتظرم
میرسن به خونه یک روز میگذره و دل ا/ت خیلی درد میکنه
تهیونگ هم همون خشنی خودشو داره
ا/ت: الو میا چطوری ؟
میا: خوبم تو خوبی
ا/ت: نه دلم خیلی درد میکنه
میا : میخوای بیام پیشت؟
ا/ت: اره اره بیا
میا : اوکیه الان میام
ا/ت: فقط
میا: جانم؟
ا/ت: اومدی یه بیبی چک بگیر بیار
میا : خبریه؟
ا/ت: نمیدونم فعلا
میا میاد و بیبی چک رو میده ا/ت
میا : چیشد دیگه؟
ا/ت: واای تهیونگ بفهمه بدبختم
میا : وااای بارداری ؟
ا/ت: اوم حاملم
میا : چرا تهیونگ بفهمی بدبختی ؟
ا/ت: عا ولش
میا میره پس و ا/ت بیبی چک رو میندازه توی سطل زباله شب ساعت ۳ تهیونگ برمیگرده و ....
تهیونگ: ا/ت (داد)
ا/ت: چیشده؟
تهیونگ: تو حامله بودی و نگفتی ؟
ا/ت: عا....م....ن
تهیونگ یکی میزنه به ا/ت
ا/ت: چرا میزنی ؟
تهیونگ: ساکت شو همین
ویو ا/ت:
۶ ماه میگذره خسته شدم دیگه نمیتونم تحمل کنم
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ :بگو (سرد)
ا/ت: میخوام طلاق بگیرم
تهیونگ: دوباره شروع نکن
ا/ت: چرا شروع نکنم ها ؟ تو هر روز منو میزنی روس سرگ داد میزنی هااا این چه وضعه ایییی من خسته شدم (داد)
تهیونگ: تو خیلی گوه میخوری (اربده)
بچه هااااا ببخشید کم شد مهمونم نمیتونم زیاد بزارممم
حمایت فراموش نکنی قشنگم
ا/ت: ایییی دلللممم ، بمیری تهیونگ
تهیونگ: تخصیر خودت بود به من چه
ا/ت : مهربون شدی
تهیونگ : عجیبه؟
ا/ت: همیشه با داد بیداد حرف میزنی آخه
تهیونگ: ببند
ا/ت: هنوز نبخشیدمت ها
تهیونگ: خدافظ
ا/ت: بای
ویو ا/ت:
انگار مهربون شده بود گفت که میره منم رفتم حموم دلم خیلی درد داشت اومدم بیرون که دیدم تهیونگ نسشته روی تخت
ا/ت: تو نرفتی ؟
تهیونگ: وایسادم باهم بریم
ا/ت: گفتم که جایی نمیام
تهیونگ: بدو دیگه کلی کار دارم
ا/ت: برو بیرون میخوام لباس بپوشم
تهیونگ: نمیرم
ا/ت: برو دیگه
تهیونگ: من که لخت تو دیدم
ا/ت: کی که یادم نمیاد؟
تهیونگ: همین دیشب که..
ا/ت: عا
تهیونگ: بدو پبوش
ا/ت: باشه
ا/ت: بریم
تهیونگ: منتظرم
میرسن به خونه یک روز میگذره و دل ا/ت خیلی درد میکنه
تهیونگ هم همون خشنی خودشو داره
ا/ت: الو میا چطوری ؟
میا: خوبم تو خوبی
ا/ت: نه دلم خیلی درد میکنه
میا : میخوای بیام پیشت؟
ا/ت: اره اره بیا
میا : اوکیه الان میام
ا/ت: فقط
میا: جانم؟
ا/ت: اومدی یه بیبی چک بگیر بیار
میا : خبریه؟
ا/ت: نمیدونم فعلا
میا میاد و بیبی چک رو میده ا/ت
میا : چیشد دیگه؟
ا/ت: واای تهیونگ بفهمه بدبختم
میا : وااای بارداری ؟
ا/ت: اوم حاملم
میا : چرا تهیونگ بفهمی بدبختی ؟
ا/ت: عا ولش
میا میره پس و ا/ت بیبی چک رو میندازه توی سطل زباله شب ساعت ۳ تهیونگ برمیگرده و ....
تهیونگ: ا/ت (داد)
ا/ت: چیشده؟
تهیونگ: تو حامله بودی و نگفتی ؟
ا/ت: عا....م....ن
تهیونگ یکی میزنه به ا/ت
ا/ت: چرا میزنی ؟
تهیونگ: ساکت شو همین
ویو ا/ت:
۶ ماه میگذره خسته شدم دیگه نمیتونم تحمل کنم
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ :بگو (سرد)
ا/ت: میخوام طلاق بگیرم
تهیونگ: دوباره شروع نکن
ا/ت: چرا شروع نکنم ها ؟ تو هر روز منو میزنی روس سرگ داد میزنی هااا این چه وضعه ایییی من خسته شدم (داد)
تهیونگ: تو خیلی گوه میخوری (اربده)
بچه هااااا ببخشید کم شد مهمونم نمیتونم زیاد بزارممم
حمایت فراموش نکنی قشنگم
۳۳.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.