نام رمان :قلب من
p¹
ویو ات : سلام من کیم ات هستم و ۱۹ سالمه و توی دانشگاه سئول درس میخونم،
(ویو صبح)
با صدای آلارم از خواب بیدار شدم و رفتم سرویس و کارهای لازم رو انجام دادم و ی دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهامو خشک کردو و لباس فرمم رو پوشیدم و یکوچولو هم آرایش کردم و کوله و گوشیمو برداشتم و رفتم پایین...
اجوما : سلام خانوم
ات : سلام اجوما
اجوما : بفرمایید خانوم صبحانه آماده است
ات : اووو مرسی اجوماا
(بعد صبحانه )
ات : مرسی اجوما عالی بود
اجوما : خواهش دخترم بروو به سلامت
ات : اووو ممنون اجوماا
از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم....
(10 مین بعد)
بالاخره رسیدم و پیاده شدم وقتی وارد حیاط دانشگاه شدم شوکه شدم .....
برا پارت بعدی ۳ تا لایک و ۵ تا کامنت🥺❤️
ویو ات : سلام من کیم ات هستم و ۱۹ سالمه و توی دانشگاه سئول درس میخونم،
(ویو صبح)
با صدای آلارم از خواب بیدار شدم و رفتم سرویس و کارهای لازم رو انجام دادم و ی دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهامو خشک کردو و لباس فرمم رو پوشیدم و یکوچولو هم آرایش کردم و کوله و گوشیمو برداشتم و رفتم پایین...
اجوما : سلام خانوم
ات : سلام اجوما
اجوما : بفرمایید خانوم صبحانه آماده است
ات : اووو مرسی اجوماا
(بعد صبحانه )
ات : مرسی اجوما عالی بود
اجوما : خواهش دخترم بروو به سلامت
ات : اووو ممنون اجوماا
از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم....
(10 مین بعد)
بالاخره رسیدم و پیاده شدم وقتی وارد حیاط دانشگاه شدم شوکه شدم .....
برا پارت بعدی ۳ تا لایک و ۵ تا کامنت🥺❤️
۷.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.