قرمه سبزی هندسام
ته:ای هیونگ ارم باش!
ببین برای یه برنج چه میکنه😂
ا. ت:چه میکنه این بازیکن
یونگی:کوک کم بود اینم به کاراش اضافه شد😔
جین:ا.ت ملاقه
ا. ت:هن؟
ملاقه؟
جین:ته قابلمه رو با ناخونام بکنم🥲
لااقل کفگیر رو بده سنگ شد این برنج
جیهوپ:نظرتون چیه یا غذا سفارش بدیم یا بریم بیرون بخدا مردم گشنگی
جیمین:منم موچیام تموم میشه ها ا. ت
ا. ت:... خدااااااا( چیه هههه)
تو دلش گفته؛
ا. ت:واهای اصلا من میرم تنهایی غذا میخورم
جیهوپ:عه ا. ت
یونگی:ا.ت!( جدی. داد)
ا. ت:بله؟
یونگی:نمیری تو اتاقت!( تیکه تیکه)
ا. ت:منم گوش میکنم
یونگی:ا.تتتتتت
تا خواست بره سمت اتاقش جلوش رو گرفتم
یونگی:حتما باید با طناب ببندمت ا. ت؟
ا. ت:من ناهار نمیخوام( ای لوس عالم عین چی داری دروغ میگی گمشو پرتقالتو بخور؛ حالا هرچی دوس دارین! )
جین:ا.ت
ا. ت:چیه
( مایل به چماخ؟ )
کوک:ناهار تعیین شد! نودل
ته:وایسا صبحانه چی بخوریم؟
جیمین:الان ظهره صبحانه کجا ناهار کجا!
ا. ت:شام چی داریم؟
جین:گوشت با طعم ا. ت👌😎😂😔
ا. ت:عهههه برای تو مارمولک با طعم ماسک صورت!
یونگی:چقدر اینا چندشن اوق( عرررر یاد اون پیشیا میوفتم وقتی اوق میزنن وقتی چیزی رو میبویدن!)
جین:ا.تتتتتتتتتت
ته:کجایی
ا. ت:وادا.... وایسا بدبخت شدمممممممممممممممم
هممون بجز هوسوک!
یونگی:واییییییی الان وقت گفتنهههه
جیهوپ:چی شده؟!
یک ساعت بعد...
جیهوپ:یک ساعته جلسه گرفتن من دارم اینجا با ارمیا حرف میزنم....
دارم باهاشون حرف میزنم که شاید اونا چیزی بدونن... که یهو!
ا. ت:حملهههههههه
همه طبق نقشههه
جیمین:اوک برین
قرار شد که من خونه بمونم و برقیه برن خرید
یونگی:تو ماشین...
امروز تولد هوسوک بود و ما تازه بهوش اومدیممم( مثلا)
ببین برای یه برنج چه میکنه😂
ا. ت:چه میکنه این بازیکن
یونگی:کوک کم بود اینم به کاراش اضافه شد😔
جین:ا.ت ملاقه
ا. ت:هن؟
ملاقه؟
جین:ته قابلمه رو با ناخونام بکنم🥲
لااقل کفگیر رو بده سنگ شد این برنج
جیهوپ:نظرتون چیه یا غذا سفارش بدیم یا بریم بیرون بخدا مردم گشنگی
جیمین:منم موچیام تموم میشه ها ا. ت
ا. ت:... خدااااااا( چیه هههه)
تو دلش گفته؛
ا. ت:واهای اصلا من میرم تنهایی غذا میخورم
جیهوپ:عه ا. ت
یونگی:ا.ت!( جدی. داد)
ا. ت:بله؟
یونگی:نمیری تو اتاقت!( تیکه تیکه)
ا. ت:منم گوش میکنم
یونگی:ا.تتتتتت
تا خواست بره سمت اتاقش جلوش رو گرفتم
یونگی:حتما باید با طناب ببندمت ا. ت؟
ا. ت:من ناهار نمیخوام( ای لوس عالم عین چی داری دروغ میگی گمشو پرتقالتو بخور؛ حالا هرچی دوس دارین! )
جین:ا.ت
ا. ت:چیه
( مایل به چماخ؟ )
کوک:ناهار تعیین شد! نودل
ته:وایسا صبحانه چی بخوریم؟
جیمین:الان ظهره صبحانه کجا ناهار کجا!
ا. ت:شام چی داریم؟
جین:گوشت با طعم ا. ت👌😎😂😔
ا. ت:عهههه برای تو مارمولک با طعم ماسک صورت!
یونگی:چقدر اینا چندشن اوق( عرررر یاد اون پیشیا میوفتم وقتی اوق میزنن وقتی چیزی رو میبویدن!)
جین:ا.تتتتتتتتتت
ته:کجایی
ا. ت:وادا.... وایسا بدبخت شدمممممممممممممممم
هممون بجز هوسوک!
یونگی:واییییییی الان وقت گفتنهههه
جیهوپ:چی شده؟!
یک ساعت بعد...
جیهوپ:یک ساعته جلسه گرفتن من دارم اینجا با ارمیا حرف میزنم....
دارم باهاشون حرف میزنم که شاید اونا چیزی بدونن... که یهو!
ا. ت:حملهههههههه
همه طبق نقشههه
جیمین:اوک برین
قرار شد که من خونه بمونم و برقیه برن خرید
یونگی:تو ماشین...
امروز تولد هوسوک بود و ما تازه بهوش اومدیممم( مثلا)
۱۴.۱k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.