پارت ³⁰ تو نمیدونی:)
پرش زمانی موقع ی رفتن به شهر بازی
رفتم اماده شدم(استایلا هست)
اومدم بیرن تهیونگو بغل کردم
که دیدم لونا و کوک و جیمین اومدن
ات:کو نایون؟
جیمین:داره اماده میشه گفت من برم تا بیاد
بهو دیدم نایون اومد خیلی لباسش کوتاه بود جیمین قرمز شد
نایون:من اومدممم
ات:نایون خوبی این چه وعضشه دختر
نایون:بهتر از این میشم
یهو جیمین و بغل کرد
نایون:چطور شدم
جیمین:خیلی قشنگ شدی
کوک: اوق😐📿
ته:بریم؟
همه:اره بریم
رفتیم شهره بازی
از ماشینامون پیاده شدیم دیدم دارن موتور سیکلت اجاره میدن
ات و نانویو لونا :حیغغغغغ
ات:تهههن تروخدا بزار سوار شمممم
ته:منظورت سوار شیمه نه؟
ات:نه سوار شم
ته:اخ مگه شما بلدین
لونا:هع مارو دست کم گرفتین
کوک:خب پس یبار وا سوار میشیم بعد شما مارو ببینید بعدشم شما سوار شین ما ببینیم
نایون :قبوله!
که کوک و تهیونگ و جیمین رفتن موتور سوار بشن پولو دادن سوار شدن یه چندتا تک چرف دوره زمین زدن
ات:هع بچه سالا رو دارن تک میزنن😔🤝
نایون:نشونشون میدیم
وقتش تموم شد که کوک اومد
گفت:دیدین اینجوری موتور سواری میکنن
ات:باش کوچولو
رفتیم سوار شدم با دخترا همون خرکاتمونو هماهنگ کردیم سوار شدیم(حررکاتشون موقع موتور سواری گذاشتم اسلاید اخر)
انقد دور زدیم سرعت بالا که خسته شدیمو موتور و نگه داشتیم پیاده شدیم رفتیم سمت پسرا که دهنشون وا مونده بود
ات:خب چطور بود ته ته
تهیونگ:کم اوردم🤌
کوک:ناموسا؟
لونا:اره
ات:خب دیگه بریم
رفتیم تو شهره بازی که داد زدم :ترن هوایی
فهمیدم که تهیونگ حالش از اینا بد میشه برا همین گفتم
کوک:ارههههههه
ته:نععععععععع
ات:عه پس یچیز دیگه میگم نه نباید بگی!
ته:باش قول
ات:سقوط ازاد
ته:چییییییییییی خاک تو سرم ورا قول دادم
کوک:ارهههه
جیمین:اگه نایونم بیاد اکیه
نایون:باش پس من میام.
ات:قول دادی من پیشتم دیگه نترس
رنگ به صورت نداشت که دستشو کرفتمو مشیدیم رفتیم بیلیط گرفتیم طبقه ی اخر
ته:ات بیا نریم لطفا
ات:گفتم پیشتم
یهو صدا زدن نفر اول:کیم ات و کیم تهیونگ
دستشو کرفتم رفتیم بالا
ته:ات
ات:هیسسسسسس
وسایلا رو بهم بستن که بغلش کردم
ات:نترسیا من پشتم
ته:ا.اا...ااا.ت...ت
که لبامو گذاشتم رو لباش همراهی میکرد تو بغلش بودم هلش دادم کمرمو محکم تر گرفت
همینجوری داشتیم سقوط میکردیم که بند مارو گرفت نزدیک زمین بودیم
که....
رفتم اماده شدم(استایلا هست)
اومدم بیرن تهیونگو بغل کردم
که دیدم لونا و کوک و جیمین اومدن
ات:کو نایون؟
جیمین:داره اماده میشه گفت من برم تا بیاد
بهو دیدم نایون اومد خیلی لباسش کوتاه بود جیمین قرمز شد
نایون:من اومدممم
ات:نایون خوبی این چه وعضشه دختر
نایون:بهتر از این میشم
یهو جیمین و بغل کرد
نایون:چطور شدم
جیمین:خیلی قشنگ شدی
کوک: اوق😐📿
ته:بریم؟
همه:اره بریم
رفتیم شهره بازی
از ماشینامون پیاده شدیم دیدم دارن موتور سیکلت اجاره میدن
ات و نانویو لونا :حیغغغغغ
ات:تهههن تروخدا بزار سوار شمممم
ته:منظورت سوار شیمه نه؟
ات:نه سوار شم
ته:اخ مگه شما بلدین
لونا:هع مارو دست کم گرفتین
کوک:خب پس یبار وا سوار میشیم بعد شما مارو ببینید بعدشم شما سوار شین ما ببینیم
نایون :قبوله!
که کوک و تهیونگ و جیمین رفتن موتور سوار بشن پولو دادن سوار شدن یه چندتا تک چرف دوره زمین زدن
ات:هع بچه سالا رو دارن تک میزنن😔🤝
نایون:نشونشون میدیم
وقتش تموم شد که کوک اومد
گفت:دیدین اینجوری موتور سواری میکنن
ات:باش کوچولو
رفتیم سوار شدم با دخترا همون خرکاتمونو هماهنگ کردیم سوار شدیم(حررکاتشون موقع موتور سواری گذاشتم اسلاید اخر)
انقد دور زدیم سرعت بالا که خسته شدیمو موتور و نگه داشتیم پیاده شدیم رفتیم سمت پسرا که دهنشون وا مونده بود
ات:خب چطور بود ته ته
تهیونگ:کم اوردم🤌
کوک:ناموسا؟
لونا:اره
ات:خب دیگه بریم
رفتیم تو شهره بازی که داد زدم :ترن هوایی
فهمیدم که تهیونگ حالش از اینا بد میشه برا همین گفتم
کوک:ارههههههه
ته:نععععععععع
ات:عه پس یچیز دیگه میگم نه نباید بگی!
ته:باش قول
ات:سقوط ازاد
ته:چییییییییییی خاک تو سرم ورا قول دادم
کوک:ارهههه
جیمین:اگه نایونم بیاد اکیه
نایون:باش پس من میام.
ات:قول دادی من پیشتم دیگه نترس
رنگ به صورت نداشت که دستشو کرفتمو مشیدیم رفتیم بیلیط گرفتیم طبقه ی اخر
ته:ات بیا نریم لطفا
ات:گفتم پیشتم
یهو صدا زدن نفر اول:کیم ات و کیم تهیونگ
دستشو کرفتم رفتیم بالا
ته:ات
ات:هیسسسسسس
وسایلا رو بهم بستن که بغلش کردم
ات:نترسیا من پشتم
ته:ا.اا...ااا.ت...ت
که لبامو گذاشتم رو لباش همراهی میکرد تو بغلش بودم هلش دادم کمرمو محکم تر گرفت
همینجوری داشتیم سقوط میکردیم که بند مارو گرفت نزدیک زمین بودیم
که....
۱۵.۴k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.