پدرخانده
#پدرخانده
Part 2
ویو ا/ت
رفتم لباس خوشگلمو که رنگ بنفش با آستین های توری بود پوشیدم و آرایش ملایمی کردم و رفتم پایین پیش میا
(میا دوست ا/ت)
میا:خیلی خوشگل شدی دختر حتما اون ترو انتخاب میکنه
ا/ت: فکر نمیکنم
که نمیدونم چی شد ساعت ۱۰ (صبح) شد
چقدر روز گذشت
و رفتیم پایین و کنار هم ایستادیم
ا/ت: ایستاده بودم و یکم ذوق داشتم که از پشت پنجره ماشینی مشکی توجهمو جلب کرد
و یه مرد جذابی با ۱۰ تا بادیگارد از ماشین پیاده شدند
مدیر پرورشگاه: اومدن، آروم باشید(با عصبانیت)
مدیر پرورشگاه: سلام قربان
جونگ کوک:سلام (سرد)
.......ادامه دارد.......
نویسنده : jun karen★
Part 2
ویو ا/ت
رفتم لباس خوشگلمو که رنگ بنفش با آستین های توری بود پوشیدم و آرایش ملایمی کردم و رفتم پایین پیش میا
(میا دوست ا/ت)
میا:خیلی خوشگل شدی دختر حتما اون ترو انتخاب میکنه
ا/ت: فکر نمیکنم
که نمیدونم چی شد ساعت ۱۰ (صبح) شد
چقدر روز گذشت
و رفتیم پایین و کنار هم ایستادیم
ا/ت: ایستاده بودم و یکم ذوق داشتم که از پشت پنجره ماشینی مشکی توجهمو جلب کرد
و یه مرد جذابی با ۱۰ تا بادیگارد از ماشین پیاده شدند
مدیر پرورشگاه: اومدن، آروم باشید(با عصبانیت)
مدیر پرورشگاه: سلام قربان
جونگ کوک:سلام (سرد)
.......ادامه دارد.......
نویسنده : jun karen★
۳۶۰
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.