عاشق خدمتکارم شدم پارت ۵
ببخشید ولی به شما ربطی نداره که من چیکار میکنم و با کی ارتباط دارم شما فقط صاب کار من هستید الان هم باید برم به بقیه کمک کنم با اجازه ( تعظیم کرد و رفت)
از زبان کوک :
س...ر....م....رو بردم جلوی ص.....و.....ر...ت....ش و بهش گفت که دیگه با مردی گرم نگیر فک کردم مثل همیشه میگه چشم ولی برگشته بهم پرو پرو میگه به شما ربطی نداره و شما فقط رئیس منید دیگه زیادی بهش رو دادم باید تنبیهش کنم ولی حیف که الان کار دارم بعدا به حسابش میرسم
چند دقیقه بعد
همه کادو هاشون رو داده بودنو
حالا نوبت کادو ی من رسیده بود یه سرویس خوشگل براش خریدم حیف این سرویس طلا اما می ارزه چون نمیدونه که براش چه خوابی دیدم نقطه ضعف میا اینکه جلو همه خراب شه و دیدگاه همه بهش تغییر کنه منم دست گذاشتم رو همین نقطه ضعف......
مکالمه میا و کوک :
میا : واییییییییییی ع....ش....ق.....م خیلی خوشگله نیاز نبود بخری
کوک : این حرف و نزن این در مقابل زیبایی تو هیچی نیست تازه کادوی اصلی مونده
(من عقققققققققققق)
همه : اوووووووووو
کوک : میخوام یه چیزی بهت نشون بدم
میا : چی د.....د.....ی
کوک : خودت ببین
یه فیلم بود از میا که در حال ب......و.....س.....ی.....د....ن یه پسر بود)
از زبان کوک :
بهش نگاه کردم رنگش مثل میت شده بود دستاش میلرزید همه تعجب کرده بودن
یهو گفت
میا : ع......ش.....ق.....م به خدا من نیستم ای.....اینا دروغه مطمئنن دروغه اونا میخوان من و جلوی تو خراب بکنن
کوک : واقعا..... بهتر همین الان از جلو چشمم گمشی چون دیگه دوست ندارم ریخت نحست رو ببینم
به بادیگاردا اشاره دادم که پرتش کنن از عمارت بیرون رو به همه هم گفتم
کوک : همگی ممنون که اومدید حالا هم بفرمایید خونتون
همه رفتن نمیدونم چرا اعصابم خورد بود من که جلو همه خرابش کردمو به هدف رسیدم ولی چرا عین برج زهرمار شده بودم حتی پاچه ی ا/تم میگرفتم شاید به خاطر اینکه عشقمو برای کسی که ارزش نداشت خرج کردم تو همین فکرا بودم که ......
از زبان کوک :
س...ر....م....رو بردم جلوی ص.....و.....ر...ت....ش و بهش گفت که دیگه با مردی گرم نگیر فک کردم مثل همیشه میگه چشم ولی برگشته بهم پرو پرو میگه به شما ربطی نداره و شما فقط رئیس منید دیگه زیادی بهش رو دادم باید تنبیهش کنم ولی حیف که الان کار دارم بعدا به حسابش میرسم
چند دقیقه بعد
همه کادو هاشون رو داده بودنو
حالا نوبت کادو ی من رسیده بود یه سرویس خوشگل براش خریدم حیف این سرویس طلا اما می ارزه چون نمیدونه که براش چه خوابی دیدم نقطه ضعف میا اینکه جلو همه خراب شه و دیدگاه همه بهش تغییر کنه منم دست گذاشتم رو همین نقطه ضعف......
مکالمه میا و کوک :
میا : واییییییییییی ع....ش....ق.....م خیلی خوشگله نیاز نبود بخری
کوک : این حرف و نزن این در مقابل زیبایی تو هیچی نیست تازه کادوی اصلی مونده
(من عقققققققققققق)
همه : اوووووووووو
کوک : میخوام یه چیزی بهت نشون بدم
میا : چی د.....د.....ی
کوک : خودت ببین
یه فیلم بود از میا که در حال ب......و.....س.....ی.....د....ن یه پسر بود)
از زبان کوک :
بهش نگاه کردم رنگش مثل میت شده بود دستاش میلرزید همه تعجب کرده بودن
یهو گفت
میا : ع......ش.....ق.....م به خدا من نیستم ای.....اینا دروغه مطمئنن دروغه اونا میخوان من و جلوی تو خراب بکنن
کوک : واقعا..... بهتر همین الان از جلو چشمم گمشی چون دیگه دوست ندارم ریخت نحست رو ببینم
به بادیگاردا اشاره دادم که پرتش کنن از عمارت بیرون رو به همه هم گفتم
کوک : همگی ممنون که اومدید حالا هم بفرمایید خونتون
همه رفتن نمیدونم چرا اعصابم خورد بود من که جلو همه خرابش کردمو به هدف رسیدم ولی چرا عین برج زهرمار شده بودم حتی پاچه ی ا/تم میگرفتم شاید به خاطر اینکه عشقمو برای کسی که ارزش نداشت خرج کردم تو همین فکرا بودم که ......
۱۷۷.۳k
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.