پارت ۵۰

از زبان جسی:

×شایلین عزیزم

٪بله خاله

×من الان میام خونتون ولی تو باید با نلا(دختر جسی)تو خونه بمونین تنها با هم بازی کنین تا منو مامانت بریم یه جایی خب زود برمیگردیم اوکی

٪نمیشه ما هم بیایم

×نه عزیزم ولی بعدش با هم میریم شهر بازی خوبه

٪برامم بستنی میخرین

×دورت بگردم عزیزم اره میخرم

٪پس باشه منو نلا تو خونه بازی میکنیم شما برین بیرون

×باشه پس الان آماده میشیم میایم

٪باشه خدافظ

×خدافظ عزیزم

بعد گوشی رو قطع کرد و رفت بیرون از اتاق پیش مامانش

_چی بهت میگفتم خاله

٪امممم مامان گفت که منو نلا تو خونه وایسیم شما برین یه جایی

_کجا بریم

٪نمیدونم بزار بیاد خودش بهش بگو

_باشه خب بیا بشین سر میز غذا آمادس

٪باشع

بعد غذا رو رو میز چیدم و با هم مشغول خوردن شدیم بعد میز رو جمع کردم

٪مامان میخوای من ظرفا رو بشورم

_بچه تو فقط ۳ سالته چجوری میخوای ظرف بشوری نه خودم میتونم برو بازی کن الان نلا میاد دیگه

٪باشه

شایلین رفت منم ظرفا رو شستم که دیدم زنگ در خورد جسی و دخترش بود نلا اومدن داخل بعد سلام و احوال پرسی و اینا جسی گفت

×پاشو برو بپوش باید بریم یه جایی

_کجا

×سوپرایزه

_برای من؟؟؟؟

×اوهوم

_اونم تو؟؟؟؟

×اع وا همچین کاری از من بعیده یعنی

_اره به خدا (خنده)

×دهنتو ببند برو بپوش بیا دیگه

_باشه(خنده)

×نیشتم ببند

_باشه(خنده)

×سی جنده

_گو نخور عنتر