p13
از هم جدا شدیم همون موقع سرش درد گرفت افتاد رو زمین من:جونگ کوک چیشدی کوک:چیزی نیست سرم تیر کشید(بچه ها جونگ کوک از بچگی هروقت عصبی میشده سر درد میگرفته و حالش بد میشده) کوک:چیزی نیست عزیزم من:یعنی چی چیزی نیست رنگت پریده بلندش کردم بردمش سمت تخت درازش کردم رفتم یه قرص برداشتم با تشت آب و دستمال من:بیا عزیزم اینو بخور کوک:دارو دارم من:چه دارویی کوک:تو کشو اونوره رفتم برشداشتم من:آرام بخش بهش دادم اومد بخوره جلوشو گرفتم من:خطرناک نیست کوک:نه خوبم میکنه دارو رو خورد من:چرا بهم نگفتی آرام بخش میخوری واسه چی میخوری؟ کوک:خیلی وقته این دارو رو میخورم از بچگی اینجوریم چیزی نیست زندگیم تو به فکر قلبت باش خیلیم به خودت فشار آوردی برو توهم داروتو بخور
۳۲.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.