پارت 1
پارت 1
الماس سیاه
<><><><><><><><><><><><><><><><><>
( ۲۵ مه ۲۰۲۴ سئول کره جنوبی ساعت ۸ )
یونگی: جی بدو بدو حمله زمینی شده به منطقه یک سئول
جونگکوک : یونگی همه سربازای رتبه اول رو جمع کن سریع باش ، نامجون به دوربین های اونجا وصل شو و نگاهی به وضعیت بنداز
یونگی: آماده کردم بدو کوک کلی کشته داده تا الان
نامجون : کوک وضعیت قرمزه سریع باش حرکت کنیم
جونگکوک به سمت ماشینش رفت و سوار شد با آخرین سرعت به محل حمله حرکت کرد
رسیده بود ماشین رو یه گوشه ول کرد و هفت تیرش رو توی کمرش جاسازی کرد و با سرعت به سمت ساختمونی که ازش صدای تیر اندازی و بوی رایحه های ترسیده میومد رفت
درو با ضربه پاش باز کرد و دوستا کلتش رو تو دستش صفت نگه داشت
نگاهی به اطراف انداخت چیزی ندید ولی همون لحظه صدای شلیک از یکی از واحد های ساختمون به گوش جونگکوک رسید
به سمت واحد پا تند کرد و درش رو باز کرد
دید که چندتا الفای امریکایی بالای سر یه امگا وایسادن
کلت هاشو بالا آورد و مغز همشون رو پایین آورد
نگاهی به امگا کرد ولی همون موقع صدای شلیک گلوله دوباره به گوش جونگکوک رسید
سمت جایی که صدا رو شنیده بود رفت و با دوتا آلفای آمریکایی دیگه مواجه شد سر کلتش رو به سمتشون گرفت و مغز اونا هم پایین اورد
به امگایی که الفا های آمریکایی بالا سرش بودن نگاهی کرد همون لحظه شوگا و نامجون وارد شدن و رو به شوگا گفت
جونگکوک: شورای این امگا رو با خودت ببر به درمانگاه پادگان و تو نامجون با بقیه سرباز ها اینجا رو خوب بگردین و حواستون باشه حمله ی دیگه یی رخ نده
و به سمت اتاقی که اول رفته بود داخلش حرکت کرد
از در باز گذشت ولی امگا رو ندید اما رایحه لاوندرش رو حس میکرد
صدای سرفه یی از زیر میز کنار دیوار شنید سرش رو خم کرد و امگایی رو دید که پتو دور خودش پیچیده و از ترس چشماشو روی هم میفشرد ...
<><><><><><><><><><><><><><><><><>
های اینم پارت اول 3>
دوست ندارم شرط بزارم واسه کارم پس حروقت تونستم پارت بعد رو آپ میکنم فعلا باییییی
الماس سیاه
<><><><><><><><><><><><><><><><><>
( ۲۵ مه ۲۰۲۴ سئول کره جنوبی ساعت ۸ )
یونگی: جی بدو بدو حمله زمینی شده به منطقه یک سئول
جونگکوک : یونگی همه سربازای رتبه اول رو جمع کن سریع باش ، نامجون به دوربین های اونجا وصل شو و نگاهی به وضعیت بنداز
یونگی: آماده کردم بدو کوک کلی کشته داده تا الان
نامجون : کوک وضعیت قرمزه سریع باش حرکت کنیم
جونگکوک به سمت ماشینش رفت و سوار شد با آخرین سرعت به محل حمله حرکت کرد
رسیده بود ماشین رو یه گوشه ول کرد و هفت تیرش رو توی کمرش جاسازی کرد و با سرعت به سمت ساختمونی که ازش صدای تیر اندازی و بوی رایحه های ترسیده میومد رفت
درو با ضربه پاش باز کرد و دوستا کلتش رو تو دستش صفت نگه داشت
نگاهی به اطراف انداخت چیزی ندید ولی همون لحظه صدای شلیک از یکی از واحد های ساختمون به گوش جونگکوک رسید
به سمت واحد پا تند کرد و درش رو باز کرد
دید که چندتا الفای امریکایی بالای سر یه امگا وایسادن
کلت هاشو بالا آورد و مغز همشون رو پایین آورد
نگاهی به امگا کرد ولی همون موقع صدای شلیک گلوله دوباره به گوش جونگکوک رسید
سمت جایی که صدا رو شنیده بود رفت و با دوتا آلفای آمریکایی دیگه مواجه شد سر کلتش رو به سمتشون گرفت و مغز اونا هم پایین اورد
به امگایی که الفا های آمریکایی بالا سرش بودن نگاهی کرد همون لحظه شوگا و نامجون وارد شدن و رو به شوگا گفت
جونگکوک: شورای این امگا رو با خودت ببر به درمانگاه پادگان و تو نامجون با بقیه سرباز ها اینجا رو خوب بگردین و حواستون باشه حمله ی دیگه یی رخ نده
و به سمت اتاقی که اول رفته بود داخلش حرکت کرد
از در باز گذشت ولی امگا رو ندید اما رایحه لاوندرش رو حس میکرد
صدای سرفه یی از زیر میز کنار دیوار شنید سرش رو خم کرد و امگایی رو دید که پتو دور خودش پیچیده و از ترس چشماشو روی هم میفشرد ...
<><><><><><><><><><><><><><><><><>
های اینم پارت اول 3>
دوست ندارم شرط بزارم واسه کارم پس حروقت تونستم پارت بعد رو آپ میکنم فعلا باییییی
۱۸.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.