Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
زد تو بلندگو دیدم دلسا
دلسا: عزیزم کامیار بگو کجایی میخوام بیبینمت
تا امد کامیار جواب بده بهرام گوشی گرفت و هرچی فوش بلد بود داد دهن هامون وا مونده بود دلسا ک از ترس گوشی رو قطع کرد
بهرام:بیا اینم فوش کش کردم دیگ زنگ نزنه
دریا:مرسی
شام یک چیزی خوردیم و دیگ نوبت خوابیدن بود
کامیار: خب این ویلا ۳ اتاق داره ک اولین اتاقش مال من و دریایی و اتاق بعدی مال صدرا رو مبینا ک باهام دیگ نامزدن(باهم دیگ نامزد کردن)
میینا صدرا: اوکی
کامیار: هر اتاق تخت دونفره داره
صدرا: عالیی
مبینا یکی میزنه به شانه صدرا
کامیار: خب کمند بهرام شما هم تو اتاق سوم
کمند: من نمخواممم جای این بخوابیم
بهرام: کمند منو تو عقد کردیم اسمت تو شناسنامه مم(اینا با زور خوانواده هاشون ازدواج کردن ولی هم دیگ رو دوست دارن)
کمند: من نمخواممم
کمند رفت رو مبل نشست ک دریا رفت پیشش
بهرام: مردم نامزد دارن منم نامزد دارم
کمند: منو تو با زور خونواده داریم ازدواج میکنیم بعد ۳ ماه طلاق میگیرم
بهرام: بشین تو طلاقت بدم
تا کمند امد جواب بده دریا دستشو گرفت
دریا: هیس ول کن
بهرام رفت بیرون
دریا: چرا اینکارو میکنی شما نامزدین گناه داره
کمند: گناه ش بره گناباد به من چه بازور ازدواج کردیم اجباری
دریا: من ک میدونم دوسش داری کمند
کمند: دوسش ندارم اصلااااااا
دریا: اون اگه یک تار مو ش کم بشه ک تو میمیری زنده میشی
کمند سرشو میندازه پایین
دریا:پاشو برو دنبالش بیارش برین بخوابین بلند شو
کمند رفت بیرون ک بهرام صدا بزنه
(کمند)
کمند:بهرام بیا تو بریم بخوابیم خستم
بهرام:تو برو بخواب من تو پذیرایی میخوابم
کمند:اخه من شب تو نباشی خوابم نمبیره
بهرام پشتش به کمند بود ک با این حرف کمند روشو به طرف کمند میکنه
بهرام:الان با من بودی؟
کمند:مگه کسی جز توهم اینجا هست
بهرام بلند میشه و با کمند میان تو خونه
کامیار: خب دیگ ما بریم بخوابیم شبتون خش
دریا: شبتون خش
صدرا مبینا: شب شماهم خش
بهرام کمند: شبتون گل گلی
(کمند)
خب بهرام وسط تخت باید بالشت بزاریم یک وقت خدا نکرده بهم دیگ نخوریم
تا اینو گفت بهرام از پشت بغلش کرد
بهرام: یک امشبو بخاطر دریا کامیار بزار تو بغلت بخوابم
کمند: قول میدی کاری دیگ نکنی؟
بهرام: قول میدم فقط بغل باشه
کمند: باشه قبوله
(دریا)
همنجور ک داره لباس هاشو عوض میکنه و ارایششو پاک میکنه....
زد تو بلندگو دیدم دلسا
دلسا: عزیزم کامیار بگو کجایی میخوام بیبینمت
تا امد کامیار جواب بده بهرام گوشی گرفت و هرچی فوش بلد بود داد دهن هامون وا مونده بود دلسا ک از ترس گوشی رو قطع کرد
بهرام:بیا اینم فوش کش کردم دیگ زنگ نزنه
دریا:مرسی
شام یک چیزی خوردیم و دیگ نوبت خوابیدن بود
کامیار: خب این ویلا ۳ اتاق داره ک اولین اتاقش مال من و دریایی و اتاق بعدی مال صدرا رو مبینا ک باهام دیگ نامزدن(باهم دیگ نامزد کردن)
میینا صدرا: اوکی
کامیار: هر اتاق تخت دونفره داره
صدرا: عالیی
مبینا یکی میزنه به شانه صدرا
کامیار: خب کمند بهرام شما هم تو اتاق سوم
کمند: من نمخواممم جای این بخوابیم
بهرام: کمند منو تو عقد کردیم اسمت تو شناسنامه مم(اینا با زور خوانواده هاشون ازدواج کردن ولی هم دیگ رو دوست دارن)
کمند: من نمخواممم
کمند رفت رو مبل نشست ک دریا رفت پیشش
بهرام: مردم نامزد دارن منم نامزد دارم
کمند: منو تو با زور خونواده داریم ازدواج میکنیم بعد ۳ ماه طلاق میگیرم
بهرام: بشین تو طلاقت بدم
تا کمند امد جواب بده دریا دستشو گرفت
دریا: هیس ول کن
بهرام رفت بیرون
دریا: چرا اینکارو میکنی شما نامزدین گناه داره
کمند: گناه ش بره گناباد به من چه بازور ازدواج کردیم اجباری
دریا: من ک میدونم دوسش داری کمند
کمند: دوسش ندارم اصلااااااا
دریا: اون اگه یک تار مو ش کم بشه ک تو میمیری زنده میشی
کمند سرشو میندازه پایین
دریا:پاشو برو دنبالش بیارش برین بخوابین بلند شو
کمند رفت بیرون ک بهرام صدا بزنه
(کمند)
کمند:بهرام بیا تو بریم بخوابیم خستم
بهرام:تو برو بخواب من تو پذیرایی میخوابم
کمند:اخه من شب تو نباشی خوابم نمبیره
بهرام پشتش به کمند بود ک با این حرف کمند روشو به طرف کمند میکنه
بهرام:الان با من بودی؟
کمند:مگه کسی جز توهم اینجا هست
بهرام بلند میشه و با کمند میان تو خونه
کامیار: خب دیگ ما بریم بخوابیم شبتون خش
دریا: شبتون خش
صدرا مبینا: شب شماهم خش
بهرام کمند: شبتون گل گلی
(کمند)
خب بهرام وسط تخت باید بالشت بزاریم یک وقت خدا نکرده بهم دیگ نخوریم
تا اینو گفت بهرام از پشت بغلش کرد
بهرام: یک امشبو بخاطر دریا کامیار بزار تو بغلت بخوابم
کمند: قول میدی کاری دیگ نکنی؟
بهرام: قول میدم فقط بغل باشه
کمند: باشه قبوله
(دریا)
همنجور ک داره لباس هاشو عوض میکنه و ارایششو پاک میکنه....
۶.۹k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.