تک پارتی
تک پارتی
وقتی بخاطر سادسیمش کتکت میزد
ویو ات
امم سلام من ات هستم و ۲۰سالمه
و یه ساله که با کوک ازدواج کردم و اون سادسیم داره و بخاطر همین وقتی عصبی میشه شکنجم میکنه و اون یه مافیاست من خیلی از اون میترسم . با نور خورشید از خواب بیدار شدم و یه نگاه به بدنم انداختم اره بدنم زخمی بود نمیتونستم چیزی جز ددی صداش کنم منو تو زیر زمین که خیلی تاریک و کثیف بود زندانی کرده بود با همین فکرا داشتم گریه میکردم که یهو در باز شد و کوک امد تو
ویو کوک
من تو این چند روز فقط فکر میکردم که من دارم به زنم سخت میگیرم ات همیشه میگفت که برم دکتر شاید کمکم کرد و من بخاطر همین عصبی میشدم ولی از این به بعد این تور نیست برای میخوام براش یه زندگی جدید بسازم برای همین رفتم پیش ات
کوک سلام عزیزم(مهربون)
ات س سلام
ویو کوک
رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق خودم گذاشتمش رو تخت او ن تمام این مدت تعجب کرده بود یه نگا به بدنش که با لباس زیر بود انداختم که خونی بود یه دست لباس کیوت از کمد برداشتم و روی تخت گذاشتم و بهس گفتم
کوک بیبی بیا ببرمت حمام. خواستم بغلش کنم که گفت
ات ددی
کوک جون ددی
ات میشه یه سوال بپرسم
کوک اره خوشگلم
ات چ چرا رفتارت ت تغییر ک کرده(ترسیده)
ویو کوک
اروم رفتم سمتش و بهش گفتم
کوک میخوام همه ی کارایی که تا الان کردم رو جبران کنم بیبی گرل
ات یعنی تو م منو دوست داری
کوک معلومه که دوست دارم
ات واقعا(ذوق)
کوک اره
ویو ادمین
و یه کیس عاشقانه و
پایان🍷
میدونم گند زدم قشنگ ریدم
وقتی بخاطر سادسیمش کتکت میزد
ویو ات
امم سلام من ات هستم و ۲۰سالمه
و یه ساله که با کوک ازدواج کردم و اون سادسیم داره و بخاطر همین وقتی عصبی میشه شکنجم میکنه و اون یه مافیاست من خیلی از اون میترسم . با نور خورشید از خواب بیدار شدم و یه نگاه به بدنم انداختم اره بدنم زخمی بود نمیتونستم چیزی جز ددی صداش کنم منو تو زیر زمین که خیلی تاریک و کثیف بود زندانی کرده بود با همین فکرا داشتم گریه میکردم که یهو در باز شد و کوک امد تو
ویو کوک
من تو این چند روز فقط فکر میکردم که من دارم به زنم سخت میگیرم ات همیشه میگفت که برم دکتر شاید کمکم کرد و من بخاطر همین عصبی میشدم ولی از این به بعد این تور نیست برای میخوام براش یه زندگی جدید بسازم برای همین رفتم پیش ات
کوک سلام عزیزم(مهربون)
ات س سلام
ویو کوک
رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق خودم گذاشتمش رو تخت او ن تمام این مدت تعجب کرده بود یه نگا به بدنش که با لباس زیر بود انداختم که خونی بود یه دست لباس کیوت از کمد برداشتم و روی تخت گذاشتم و بهس گفتم
کوک بیبی بیا ببرمت حمام. خواستم بغلش کنم که گفت
ات ددی
کوک جون ددی
ات میشه یه سوال بپرسم
کوک اره خوشگلم
ات چ چرا رفتارت ت تغییر ک کرده(ترسیده)
ویو کوک
اروم رفتم سمتش و بهش گفتم
کوک میخوام همه ی کارایی که تا الان کردم رو جبران کنم بیبی گرل
ات یعنی تو م منو دوست داری
کوک معلومه که دوست دارم
ات واقعا(ذوق)
کوک اره
ویو ادمین
و یه کیس عاشقانه و
پایان🍷
میدونم گند زدم قشنگ ریدم
۹.۵k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.