part 1
چند پارتی
سلام من ات هستم ۲۳ سالمه و ۳ ساله که ازدواج کردم.
البته چه ازدواجی ازدواج از سر زور خانواده هامون.
البته من خیلی دوسش دارم ولی اون نه.
اون اصلا بهم اهمیت نمیده و کارش براش خیلی مهم تره.
امروز شنبه بود و سه شنبه تولدم بود.
میخواستم یه بارم که شده برای خودم یه تولد درست و حسابی بگیرم.
شب بود و ساعت ۶ بعد از ظهر بود.
رفتم تا شروع کنم به درست کردن شام.
رفتم تو از بیرون خمیر خریدم و اومدم خونه.
قارچ و فلفل دلمه رو در اوردم و خورد کردم.
سسیس هارو خرد کردم و سس قرمز رو روی خمیر ریختم و موار رو روش ریختمو خوب پخش کردم.
۳ تا پیتزا کردم و داخل فر گذاشتم.
حسابی خسته شده بودم.
رفتمو خودمو رو مبل انداختمو تلوزیونو روشن کردم.
سلام من ات هستم ۲۳ سالمه و ۳ ساله که ازدواج کردم.
البته چه ازدواجی ازدواج از سر زور خانواده هامون.
البته من خیلی دوسش دارم ولی اون نه.
اون اصلا بهم اهمیت نمیده و کارش براش خیلی مهم تره.
امروز شنبه بود و سه شنبه تولدم بود.
میخواستم یه بارم که شده برای خودم یه تولد درست و حسابی بگیرم.
شب بود و ساعت ۶ بعد از ظهر بود.
رفتم تا شروع کنم به درست کردن شام.
رفتم تو از بیرون خمیر خریدم و اومدم خونه.
قارچ و فلفل دلمه رو در اوردم و خورد کردم.
سسیس هارو خرد کردم و سس قرمز رو روی خمیر ریختم و موار رو روش ریختمو خوب پخش کردم.
۳ تا پیتزا کردم و داخل فر گذاشتم.
حسابی خسته شده بودم.
رفتمو خودمو رو مبل انداختمو تلوزیونو روشن کردم.
۲۲.۲k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.