فیک king of the moon🍷🧛🏻♂️🩸پارت³⁰
یونگی « نه....الان آزادید میتونید برید هر کاری میخواید بکنید...فقط خودتون رو ناقص نکنید....هوم؟
جین هی و سوفیا « اطاعت
یونگی « راستی قبلش انواع سم ها رو بهش یاد دادی سوفی؟
سوفیا « جان؟ سَم؟
الکس « توی همه ی مهمونی ها ممکنه یکی بزنه به سرش بخواد خاندان سلطنتی رو مسموم کنه...باید راه تشخیص سم رو بلد باشید....
جین هی « نه....
یونگی « چرا پاشین بریم بهتون یاد بدم
سوفیا « اما...
یونگی « سوفی....
جین هی « نشستم روی زمین....من جایی نمیام....
سوفیا « دیدم ایده خوبیه... منم نشستم روی زمین
الکس « این هماهنگی شما دو تا داره ترسناک میشه.....اما خب این راه حل خوبی نیست چون میتونیم کولتون کنیم و ببریمتون....
جین هی « این کار رو نمیکنید
یونگی « نگاهی به الکس انداختم و رفتیم جین هی و سوفیا رو انداختیم رو کولمون و راه اوفتادیم سمت اتاق سموم
جین هی « بزارمممم زمین
سوفیا « الکی غر نزن فایده نداره...فقط الان دارم به این فکر میکنم که چطور خودمو آتیش بزنم
جین هی « چرا؟
سوفیا « چون به حرف تو گوش کردم.....
جین هی « عالیه...خودم برات نفت میارم قشنگ جزغاله شی یه خونآشام کمتر زندگی بهتر
یونگی « بس کنید.....بردیمشون توی اتاق و شروع دادم توضیح دادن سم ها...سوفیا از کرم خاکی بدش میومد و توی اون اتاق کرم خاکی بود....جین هی هم از فرصت استفاده کرده بود و همش اذیتش میکرد....
سوفیا « بسه دیگه....یا تمومش میکنی یا اون کرم ها رو میریزم تو حلقت (-_-;)
جین هی « عمرا بتونی من ملکه ام
سوفیا « من قبول ندارم....اصلا از همون اولم چشم دیدنت رو نداشتم
جین هی « میزنم تو دهنتا...
سوفیا « تیکه تیکه ات میکنم
یونگی « شروع شد....خدایا برای همین چیزاست میگم منو سگ کن....کنترل این دوتا از اداره یه مملکت سختره...
الکس « بستونه دیگهههه....بتمرگین....
راوی « جین هی و سوفیا خیلی آروم نشستن و دیگه حرفی نزدن....شب آموزششون تموم شد و همه رفتن خوابیدن....
((فردا))
جین هی« کش و قوسی به بدنم دادم پاشدم رفتم دست و صورتم رو شستم و صبحانه خوردم....ندیمه ها موهام رو درست کردن و کمکم کردن لباسم رو بپوشم...آرایش ملایمی کردم و عطر گل رز رو زدم و از اتاقم بیرون اومدم....لباسی که پوشیده بودم خاکی بود و میدرخشید....خیلی بهم میومد..
سوفیا « کارها رو دوباره چک کردم و رفتم آماده بشم...لباسم خیلی خفن بود و طرح آتش داشت...اما خب تقریبا شبیه لباس جین هی میمون بود (-_-;) داشتم سعی میکردم باهاش خوب باشم اما اون دیوونه تر از این حرفهاست
لباس سوفیا و جین هی....
⛄🍡❤اگه بد شده ببخشید چون ایده نداشتم....و خب ببخشید
جین هی و سوفیا « اطاعت
یونگی « راستی قبلش انواع سم ها رو بهش یاد دادی سوفی؟
سوفیا « جان؟ سَم؟
الکس « توی همه ی مهمونی ها ممکنه یکی بزنه به سرش بخواد خاندان سلطنتی رو مسموم کنه...باید راه تشخیص سم رو بلد باشید....
جین هی « نه....
یونگی « چرا پاشین بریم بهتون یاد بدم
سوفیا « اما...
یونگی « سوفی....
جین هی « نشستم روی زمین....من جایی نمیام....
سوفیا « دیدم ایده خوبیه... منم نشستم روی زمین
الکس « این هماهنگی شما دو تا داره ترسناک میشه.....اما خب این راه حل خوبی نیست چون میتونیم کولتون کنیم و ببریمتون....
جین هی « این کار رو نمیکنید
یونگی « نگاهی به الکس انداختم و رفتیم جین هی و سوفیا رو انداختیم رو کولمون و راه اوفتادیم سمت اتاق سموم
جین هی « بزارمممم زمین
سوفیا « الکی غر نزن فایده نداره...فقط الان دارم به این فکر میکنم که چطور خودمو آتیش بزنم
جین هی « چرا؟
سوفیا « چون به حرف تو گوش کردم.....
جین هی « عالیه...خودم برات نفت میارم قشنگ جزغاله شی یه خونآشام کمتر زندگی بهتر
یونگی « بس کنید.....بردیمشون توی اتاق و شروع دادم توضیح دادن سم ها...سوفیا از کرم خاکی بدش میومد و توی اون اتاق کرم خاکی بود....جین هی هم از فرصت استفاده کرده بود و همش اذیتش میکرد....
سوفیا « بسه دیگه....یا تمومش میکنی یا اون کرم ها رو میریزم تو حلقت (-_-;)
جین هی « عمرا بتونی من ملکه ام
سوفیا « من قبول ندارم....اصلا از همون اولم چشم دیدنت رو نداشتم
جین هی « میزنم تو دهنتا...
سوفیا « تیکه تیکه ات میکنم
یونگی « شروع شد....خدایا برای همین چیزاست میگم منو سگ کن....کنترل این دوتا از اداره یه مملکت سختره...
الکس « بستونه دیگهههه....بتمرگین....
راوی « جین هی و سوفیا خیلی آروم نشستن و دیگه حرفی نزدن....شب آموزششون تموم شد و همه رفتن خوابیدن....
((فردا))
جین هی« کش و قوسی به بدنم دادم پاشدم رفتم دست و صورتم رو شستم و صبحانه خوردم....ندیمه ها موهام رو درست کردن و کمکم کردن لباسم رو بپوشم...آرایش ملایمی کردم و عطر گل رز رو زدم و از اتاقم بیرون اومدم....لباسی که پوشیده بودم خاکی بود و میدرخشید....خیلی بهم میومد..
سوفیا « کارها رو دوباره چک کردم و رفتم آماده بشم...لباسم خیلی خفن بود و طرح آتش داشت...اما خب تقریبا شبیه لباس جین هی میمون بود (-_-;) داشتم سعی میکردم باهاش خوب باشم اما اون دیوونه تر از این حرفهاست
لباس سوفیا و جین هی....
⛄🍡❤اگه بد شده ببخشید چون ایده نداشتم....و خب ببخشید
۷۲.۸k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.