p12
چشمامو باز کردم صدا گریه میومد ولی آروم بود انگار داشتم کر میشدم همچین حسی داشتم از حرف زدنش فهمیدم جونگ کوکه کوک:لطفاً بیدار شو عشقم همشونو میکشم همه گرگینه هارو میکشم نمیزارم یه آب خوش از گلوشون پایین بره انکار تک تک استخونامو له کرده بودن نمی تونم تکون بخورم بزور چشمامو باز کردم و تونستم حرف بزنم من:ج ج هه جونگ کوک کو کو کوکی کوک:هواسانم لبخندی رو لباش نشست من:قفسه سینم درد میکنه کوک:آروم باش تا چند دقیقه دیگه دکتر میاد خوب میشی عشقم مگه نگفتم از قدرتات استفاده نکن عصبی شدم نمیدونم چرا من:پس چیکار میکردم میخواستی بمیرم واسه جون خودمم که شده استفاده کردم به قلبم فشار اومد و بدجور درد گرفت من:آی کوک:باشه عشقم ببخشید آروم باش قلبته من:آره همون موقع دکتر اومد دکتر:شاهزاده تعظیم کرد اومد سمت من با قدرتش کاری کرد درد بدنم یکم بیوفته دکتر:ارباب در ناحیه شکم جایه پنجه هایه گرگینست و دست راستش مو برداشته من اول زخم رو پانسمان میکنم چون ممکنه عفونت بعد دستشو درمان میکنمو باند پیچیش میکنم کوک:هرکاری لازمه بکن من:درد داره جونگ کوک اومد کنارم دستمو گرفت فقط تو چشا جونگ کوک نگاه کردم همون موقع شکمم بدجور سوخت کوک:آروم باش زندگیم هیشش منو نگاه کن نگاش کردم تا تو چشاش زل زدم درد رو حس نکردم چون چشاش باعث آرامشم میشد صورتش فقط نیم ثانت با صورتم فاصله داشت دکتر:قربان تموم شد کوک:تموم شد دکتر:بله قربان فقط من یه دارو برا ناپدید شدن زخم دارم اونو میدم بهتون در کیفشو باز کرد جونگ کوک گرفتش دکتر:بزنید به شکمش هر شب چندتا دارویه گیاهیم برا قلبشون دارم که میدم پرستار درستشون کنه و بده ایشون بخرن فقط قربان میشه یه دقیقه بیاید بیرون کوک:باشه رفت
از زبون جونگ کوک
رفتم بیرون من:چیشده دکتر:قربان بانو بیماری قلبی دارن الان وضعش خیلی خطری شد اگه نتونن قدرتاشونو کنترل کنن دووم نمیارن من:بسه بسه دهنتو ببند تو دکتری باید بتونی خوبش کنی پارک من تو رو الکی دکتر مخصوص خودم نکردم خودتم اخلاق منو میدونی خیلیم خوب میدونی چجور آدم بی رحمیم پس باید سعی کنی حالشو خوب کنی وگرنه سرتو به باد میدی پارک:چ چشم قربان همه کاری میکنم تا بانو خوب شن من:آفرین پارک نفسم بند اومد پارک:ش شاهزاده حالتون خوبه من:سوال نپرس فقط برو پارک:و ولی شما حالتون خوب نیست من:گفتم برو رفت گریه کردم نشستم رو زمین دستمو رو پایین گلوم گذاشتم بعد کلی گریه و رو زمین نشستن رفتم تو فکر من:اینا همش تقصیر اون عوضیاست قول میدم همتونو میکشم از رو زمین بلند شدم وارد اتاق شدم خوابیده بود
از زبون جونگ کوک
رفتم بیرون من:چیشده دکتر:قربان بانو بیماری قلبی دارن الان وضعش خیلی خطری شد اگه نتونن قدرتاشونو کنترل کنن دووم نمیارن من:بسه بسه دهنتو ببند تو دکتری باید بتونی خوبش کنی پارک من تو رو الکی دکتر مخصوص خودم نکردم خودتم اخلاق منو میدونی خیلیم خوب میدونی چجور آدم بی رحمیم پس باید سعی کنی حالشو خوب کنی وگرنه سرتو به باد میدی پارک:چ چشم قربان همه کاری میکنم تا بانو خوب شن من:آفرین پارک نفسم بند اومد پارک:ش شاهزاده حالتون خوبه من:سوال نپرس فقط برو پارک:و ولی شما حالتون خوب نیست من:گفتم برو رفت گریه کردم نشستم رو زمین دستمو رو پایین گلوم گذاشتم بعد کلی گریه و رو زمین نشستن رفتم تو فکر من:اینا همش تقصیر اون عوضیاست قول میدم همتونو میکشم از رو زمین بلند شدم وارد اتاق شدم خوابیده بود
۲۴.۳k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.