کتابدار مدرسه
کتابدار مدرسه
پارت۵(اخر)
نویان عاشق شده بود عاشق شوگا اره توی ۸ روز عاشقش شده بود اون همه جوره بهش توجه میکرد و دوستش داشت.
(۵۰ سال بعد)
شوگا: آه چه دریای ساکتی مگه نه نویانم.
شوگا: نویان.. چرا جوابم رو نمیدی.
مرد نگاهی به بغل دستش انداخت اون یادش رفته بود یادش رفته بود که همسرش اون و ۳ بچش رو تنها گذاشته بود و رفته بود توی آسمون ها.
مرد دلش برای همسرش تنگ شده بود،اونم زیاد در حدی که همش یادش میرفت دیگه نویانی وجود نداره.
یونگهو:بابا بزلگگگگگگگگ.
شوگا: آخ بیا بغلم قند عسلم.
شیلا: بابا جون تو دوباره اینجا نشستی الان دیگه نزدیک پاییزه ممکنه سرما بخورید.
شوگا: دخترکم نگران نباش من حالم خوبه(سرفه)
تهیونگ: پدر جان مثل اینکه شیلا راست میگفت شما مریض شدی.
یونگهو: بابابزلگ شما ملیض شدی؟ (بابا بزرگ شما مریض شدی)
شوگا: نه جوجه من حالم خوبه شما برید داخل تا منم بیام.
یونگهو: بابابزلگ قول میدی دوباله با هم گولگم به هوا بازی کنیم؟(بابابزرگ قول میدی دوباره باهم گرگم به هوا بازی کنیم)
شوگا: اره عزیزم بریم داخل تا دای هاتم بیان
مینهو و جانگ هو: پدر ما امدیم.
عکس دوم تهیونگ شیلا یونگهو
غصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید
پارت۵(اخر)
نویان عاشق شده بود عاشق شوگا اره توی ۸ روز عاشقش شده بود اون همه جوره بهش توجه میکرد و دوستش داشت.
(۵۰ سال بعد)
شوگا: آه چه دریای ساکتی مگه نه نویانم.
شوگا: نویان.. چرا جوابم رو نمیدی.
مرد نگاهی به بغل دستش انداخت اون یادش رفته بود یادش رفته بود که همسرش اون و ۳ بچش رو تنها گذاشته بود و رفته بود توی آسمون ها.
مرد دلش برای همسرش تنگ شده بود،اونم زیاد در حدی که همش یادش میرفت دیگه نویانی وجود نداره.
یونگهو:بابا بزلگگگگگگگگ.
شوگا: آخ بیا بغلم قند عسلم.
شیلا: بابا جون تو دوباره اینجا نشستی الان دیگه نزدیک پاییزه ممکنه سرما بخورید.
شوگا: دخترکم نگران نباش من حالم خوبه(سرفه)
تهیونگ: پدر جان مثل اینکه شیلا راست میگفت شما مریض شدی.
یونگهو: بابابزلگ شما ملیض شدی؟ (بابا بزرگ شما مریض شدی)
شوگا: نه جوجه من حالم خوبه شما برید داخل تا منم بیام.
یونگهو: بابابزلگ قول میدی دوباله با هم گولگم به هوا بازی کنیم؟(بابابزرگ قول میدی دوباره باهم گرگم به هوا بازی کنیم)
شوگا: اره عزیزم بریم داخل تا دای هاتم بیان
مینهو و جانگ هو: پدر ما امدیم.
عکس دوم تهیونگ شیلا یونگهو
غصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید
۷.۵k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.