تک پارتی جیک (انهایپن)
توضیحات : تو ا/ت هستی ۱۹ سالته و دورگه کره ای کانادایی هستی همه تورو به جیآ میشناسن چون تلفظ اسمت برای کره ای ها سخته تو بعد از فارغالتحصیل شدن تصمیم گرفتی عکاس بشی چون رشته دبیرستانت هنر بود و عکاسی
ویو_راوی : ا/ت صبح از خواب بیدار شد و رفت حموم بعد صبحونه خورد دوربینو برداشت و از خونه زد بیرون میدونست که امروز انهایپن دارن از آمریکا برمیگردن و میخاست بره دم فرودگاه عکس بگیره برای همین تا ایستگاه اتوبوسی که میرفت اینچئون تاکسی گرفت بعد از اونجا با دوستش رفتن تا اینچئون ساعت ۸ بود و انهایپن قرار بود پروازشون ساعت ۹ بشینه برای همین ا/ت و دوستش رفتن باهم قهوه خوردن یکمم دور زدن تا ساعت ۱۰ دقیقه به ۹ شد و کم کم بادیگاردا اومدن راهو باز کنن که انهایپن بیان ا/ت دویید جلوی همه و توی یه جای خالی بین دوتا عکاس خودشو جا داد و شروع کرد به عکس گرفتن ولی وقتی که انهایپن از جلوش رد میشدن یه بادیگار هلش داد و ا/ت افتاد زمین و دوربینش خورد شد
ا/ت : دوربینم!! چرا اینکارو کردی؟
جیک(یکی از ممبرای انهایپن) : خانم حالتون خوبه ؟ کمک میخاین؟
ا/ت : ن نه ممنون من خوبم
ویو_ا/ت : خودمو جمع کردم و از جام پاشدم همه مردم رفته بودن عقب تر و زل زده بودن بهم داشتم تیکه های دوربینو جمع میکردم و تو ذهنم بادیگارد رو فحش میدادم که شنیدم یه دختره به دوستش میگف که اینکارو کردم که توجه جلب کنم ولی من اصلا فن انهایپنم نیستم من فقط یه عکاسم که داره کارشو انجام میده به هر حال بلند شدن رفته بیرون فرودگاه تا دم در ازشون عکس بگیرم خوشبختانه دوربین گوشیم کیفیت خیلی خوبی داشت برای همین تونستم از دور ترین نقطه یه عکس خیلی قشنگ از جیک بگیرم
ویو_راوی : ا/ت و دوستش باهم برگشتن سئول و رفتن توی مغازه ای که دوربین و گوشی و این چیزا تعمیر میکرد
ا/ت : سلام آقا
آقاعه : چطور میتونم کمکتون کنم
ا/ت : راستش من دوربینم افتاد و خورد شد بنظرتون درست بشو هست؟
آقاهه : عام فکر نکنم خیلی وضعش خرابه
ا/ت : او ... باشه مرسی
دوست ا/ت : جیآ امروز حقوقمون میدن میتونیم بریم یه جدیدشو بخریم
ا/ت : راس میگی بیا بریم خونه من ببینیم حقوقمون کی میاد
دوست ا/ت : اوکی
بچه ها بقیرو یه پارت دیگه مینویسم وگرنه آپ نمیشه:)))
ویو_راوی : ا/ت صبح از خواب بیدار شد و رفت حموم بعد صبحونه خورد دوربینو برداشت و از خونه زد بیرون میدونست که امروز انهایپن دارن از آمریکا برمیگردن و میخاست بره دم فرودگاه عکس بگیره برای همین تا ایستگاه اتوبوسی که میرفت اینچئون تاکسی گرفت بعد از اونجا با دوستش رفتن تا اینچئون ساعت ۸ بود و انهایپن قرار بود پروازشون ساعت ۹ بشینه برای همین ا/ت و دوستش رفتن باهم قهوه خوردن یکمم دور زدن تا ساعت ۱۰ دقیقه به ۹ شد و کم کم بادیگاردا اومدن راهو باز کنن که انهایپن بیان ا/ت دویید جلوی همه و توی یه جای خالی بین دوتا عکاس خودشو جا داد و شروع کرد به عکس گرفتن ولی وقتی که انهایپن از جلوش رد میشدن یه بادیگار هلش داد و ا/ت افتاد زمین و دوربینش خورد شد
ا/ت : دوربینم!! چرا اینکارو کردی؟
جیک(یکی از ممبرای انهایپن) : خانم حالتون خوبه ؟ کمک میخاین؟
ا/ت : ن نه ممنون من خوبم
ویو_ا/ت : خودمو جمع کردم و از جام پاشدم همه مردم رفته بودن عقب تر و زل زده بودن بهم داشتم تیکه های دوربینو جمع میکردم و تو ذهنم بادیگارد رو فحش میدادم که شنیدم یه دختره به دوستش میگف که اینکارو کردم که توجه جلب کنم ولی من اصلا فن انهایپنم نیستم من فقط یه عکاسم که داره کارشو انجام میده به هر حال بلند شدن رفته بیرون فرودگاه تا دم در ازشون عکس بگیرم خوشبختانه دوربین گوشیم کیفیت خیلی خوبی داشت برای همین تونستم از دور ترین نقطه یه عکس خیلی قشنگ از جیک بگیرم
ویو_راوی : ا/ت و دوستش باهم برگشتن سئول و رفتن توی مغازه ای که دوربین و گوشی و این چیزا تعمیر میکرد
ا/ت : سلام آقا
آقاعه : چطور میتونم کمکتون کنم
ا/ت : راستش من دوربینم افتاد و خورد شد بنظرتون درست بشو هست؟
آقاهه : عام فکر نکنم خیلی وضعش خرابه
ا/ت : او ... باشه مرسی
دوست ا/ت : جیآ امروز حقوقمون میدن میتونیم بریم یه جدیدشو بخریم
ا/ت : راس میگی بیا بریم خونه من ببینیم حقوقمون کی میاد
دوست ا/ت : اوکی
بچه ها بقیرو یه پارت دیگه مینویسم وگرنه آپ نمیشه:)))
۷.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.