سناریو درخواستی وقتی بهش میگی دوست ندارم
یونگی:(گلوتو میگیره و میندازه رو کاناپه)چه زری زدی؟
تهیونگ:(میچسبونتت به دیوار)
ا.ت:و…ولم کن
تهیونگ: خیلی وقته تنبیه نشدی نه؟
نامجون:چیو شکوندم خبر ندارم؟
جین:بدبخ این همه آدم آرزوشونه از بغلشون رد بشم من که بیست چاری پیشتم بعد بم میگی دوست ندارم
جیهوپ:چرا سانشاینم؟! یعنی دیگه امیدت نیستم؟؟(بغض)
جونگ کوک: تنبیهات رو کم کردم دور برداشتی؟ تا یه ماه هرروز برام شیرموز درست میکنی شب هم ۱۱ راند درخدمت هستم
جیمین:(درو قفل میکنه)
ا.ت: چکار میکنی؟!بزار برم
جیمین:جنازتم از پیش من و خونه ی من بیرون نمیره
تهیونگ:(میچسبونتت به دیوار)
ا.ت:و…ولم کن
تهیونگ: خیلی وقته تنبیه نشدی نه؟
نامجون:چیو شکوندم خبر ندارم؟
جین:بدبخ این همه آدم آرزوشونه از بغلشون رد بشم من که بیست چاری پیشتم بعد بم میگی دوست ندارم
جیهوپ:چرا سانشاینم؟! یعنی دیگه امیدت نیستم؟؟(بغض)
جونگ کوک: تنبیهات رو کم کردم دور برداشتی؟ تا یه ماه هرروز برام شیرموز درست میکنی شب هم ۱۱ راند درخدمت هستم
جیمین:(درو قفل میکنه)
ا.ت: چکار میکنی؟!بزار برم
جیمین:جنازتم از پیش من و خونه ی من بیرون نمیره
۵.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.