داستان درون و بیرون(پارت ¹²)
داستان درون و بیرون(پارت ¹²)
(تیلز💛)
ناهار و شام مون رو خوردیم، و رفتیم با بچه ها خوابیدیم، امشب هم باید ماموریت خیلی فوری، رباتای اگمن به شهر حمله کرده بودن، باید همه رو میبردیم، حتی شدو؛ چمس باید تنها میبود، راه افتادیم.
(چمس🌌)
شب بیدار شدم، دیدم هیچکس به جز سگمون نیست، رو برگه از طرف سونیک نوشته بود که رفتیم ماموریت، حتی آدرس جایی رو هم میرن هم نوشته بود، چرا؟ مگه نگفتن من نباید بیام؟ بابا تام تفنگش رو جا گذاشته بود، برداشتمش و سوار دوچرخه ای که تیلز برام درست کرده شدم و رفتم تفنگو به بابا تام بدم.
ادامه دارد..
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
(تیلز💛)
ناهار و شام مون رو خوردیم، و رفتیم با بچه ها خوابیدیم، امشب هم باید ماموریت خیلی فوری، رباتای اگمن به شهر حمله کرده بودن، باید همه رو میبردیم، حتی شدو؛ چمس باید تنها میبود، راه افتادیم.
(چمس🌌)
شب بیدار شدم، دیدم هیچکس به جز سگمون نیست، رو برگه از طرف سونیک نوشته بود که رفتیم ماموریت، حتی آدرس جایی رو هم میرن هم نوشته بود، چرا؟ مگه نگفتن من نباید بیام؟ بابا تام تفنگش رو جا گذاشته بود، برداشتمش و سوار دوچرخه ای که تیلز برام درست کرده شدم و رفتم تفنگو به بابا تام بدم.
ادامه دارد..
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
۲.۸k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.