𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝³¹
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
جونگکوک در حال قدم زدن بود که چشمش یه دختری با جسته کوچک افتاد !
دخترک درحال نوازش کردن برگ گل ها بود ...
پیشکار اعظم که نگاه های بی قرار جونگکوک را دید گفت :سرورم نظرتون با یک ملاقات محرمانه چیه ؟
جونگکوک مظلومانه به پیشکار نگاه کردو گفت :یعنی میتونی اینکار رو برام انجام بدی ؟
..................................................
پیشکار :بانو جان !
هایون :پیشکار اعظم شما که بی توجهی هاش رو دیدین ...
پیشکار : اینها همش بخاطر مراقبت از شماست !
هایون : در هر صورت من نمیخوام ببینمش !
پیشکار : بهتون التماس میکنم ...خودتون که میدونین پزشک دربار گفتن بیماری ایشون روز به روز داره بدتر میشه ...
هایون پس از کمی مکث جواب داد :باشه ...اما از من انتظار روی خوش نداشته باشین .
#Im_Monster
#Park_Jiyoon
𝙿𝚊𝚛𝚝³¹
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
جونگکوک در حال قدم زدن بود که چشمش یه دختری با جسته کوچک افتاد !
دخترک درحال نوازش کردن برگ گل ها بود ...
پیشکار اعظم که نگاه های بی قرار جونگکوک را دید گفت :سرورم نظرتون با یک ملاقات محرمانه چیه ؟
جونگکوک مظلومانه به پیشکار نگاه کردو گفت :یعنی میتونی اینکار رو برام انجام بدی ؟
..................................................
پیشکار :بانو جان !
هایون :پیشکار اعظم شما که بی توجهی هاش رو دیدین ...
پیشکار : اینها همش بخاطر مراقبت از شماست !
هایون : در هر صورت من نمیخوام ببینمش !
پیشکار : بهتون التماس میکنم ...خودتون که میدونین پزشک دربار گفتن بیماری ایشون روز به روز داره بدتر میشه ...
هایون پس از کمی مکث جواب داد :باشه ...اما از من انتظار روی خوش نداشته باشین .
#Im_Monster
#Park_Jiyoon
۲.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.