عشق مجدد پارت 6
فک کنم انقدری ک اقای سان از رزی خوشش اومده بود از کس دیگه ای خوشش نیومده بود
رزی زنگ زد به اقای سان تا درباره ی این مسئله باهاش صحبت کنه
زنگ زد بهش
الو سلام اقا ببخشید د د دیر وقته ولی کارتون د د داشتم
بله بگو رزی میشنوم
راستش اقای س س سان من
چی شد شارژ گ گ گوشیم تموم شد. وای خدا
رزی با خودش فکر کرد و گفت شاید الان وقتش نباشه پس بعدا زنگ میزنم بهش
گوشیو گذاشت و خوابید
#صبح
صبح شده بود رزی بلند شد و با اشتیاق لباساشو پوشید و رفت سمته شرکت
س س س سلام اقا
سلام رزی بشین سر جات
باشه اقا
رزی نشست سرجاش و کار رو شروع کرد
مادر اقای سان زنگ زده بود به شرکت اما اقای سان جلسه داشت و فقط رزی میتونست جواب بده
الو سلام خانم
سلام دخترم اقای سان اونجاست
نه خانم جلسه دارن
اها باشه گلم
تعجب کرد چون بدون لکنت داشت حرف میزد
دوباره حرف زد
برم ک ک کارارو....
نه هنوزم لکنت داشت
خب رزی خیلی خوش شانس بود ک جلوی مامان اقای سان با لکنت حرف نزد
چون از نظر مامان اقای سان ادمایی که با لکنت حرف میزنن قلب پاکی ندارن
رزی زنگ زد به اقای سان تا درباره ی این مسئله باهاش صحبت کنه
زنگ زد بهش
الو سلام اقا ببخشید د د دیر وقته ولی کارتون د د داشتم
بله بگو رزی میشنوم
راستش اقای س س سان من
چی شد شارژ گ گ گوشیم تموم شد. وای خدا
رزی با خودش فکر کرد و گفت شاید الان وقتش نباشه پس بعدا زنگ میزنم بهش
گوشیو گذاشت و خوابید
#صبح
صبح شده بود رزی بلند شد و با اشتیاق لباساشو پوشید و رفت سمته شرکت
س س س سلام اقا
سلام رزی بشین سر جات
باشه اقا
رزی نشست سرجاش و کار رو شروع کرد
مادر اقای سان زنگ زده بود به شرکت اما اقای سان جلسه داشت و فقط رزی میتونست جواب بده
الو سلام خانم
سلام دخترم اقای سان اونجاست
نه خانم جلسه دارن
اها باشه گلم
تعجب کرد چون بدون لکنت داشت حرف میزد
دوباره حرف زد
برم ک ک کارارو....
نه هنوزم لکنت داشت
خب رزی خیلی خوش شانس بود ک جلوی مامان اقای سان با لکنت حرف نزد
چون از نظر مامان اقای سان ادمایی که با لکنت حرف میزنن قلب پاکی ندارن
۲۵.۹k
۰۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.