《زندگی جدید با تو》p34
+:چرا اینجوری شدی؟
_: هیچی...فقط خیلی خوشحالم...نمیدونم الان باید چیکار کنم
* تهیونگ که نمیدونست از خوشحالی چیکار کنه با یک حرکت سریع لب هاش رو به لب های ا/ت رسوند و یک بوسه رو شروع کرد.........تهیونگ سعی می کرد تمام عشق و علاقه ای که به ا/ت داره رو توی بوسه بریزه*
* وقتی که به تهیونگ گفتم منم دوسش دارم خشک شد.....راستش یذره ناراحت شدم ولی وقتی یهویی منو بوسید ناراحتیم کمتر شد....خیلی نرم و آروم می‌بوسید و از همین هم میشد میزان علاقش رو فهمید.........
من از همون اول هم دوسش داشتم.....ولی فکر میکردم همش یه هوس..... و حتی فکر این رو نمیکردم که یه روزی اون هم بهم اعتراف کنه*
تهیونگ بعد از چند دقیقه از اون جدا میشه و پیشونیش رو به پیشونی اون میچسبونه......همونطور که نفس های سریع و داغش به پوست اون می‌خورد گفت.......
_: تو واقعا منو دوست داری؟
+: آره
_: از کجا باور کنم به خاطر اینکه ازم میترسی بهم دروغ نگفتی؟
+: یه پوزخند میزنه...... یادت رفت....تو باید خودتو به من ثابت کنی نه من
_:اوه، راست میگی...ولی بعدش تو باید ثابت کنی باشه عزیزم؟
+: عزیزم؟
_: آره...عزیزم....چیه..دوسش نداری؟
+:اومممم...چرا...دوسش دارم
_: از این به‌بعد قراره اینجوری صدات کنم...عزیزم...baby...پرنسس...و خیلی چیز های دیگه
+: *خنده* اوه، فکر کنم منم باید برات لقب انتخواب کنم نه؟
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
اینم از پارت بعد💜✨️
تعطیلات خوبی داشته باشین😘
_: هیچی...فقط خیلی خوشحالم...نمیدونم الان باید چیکار کنم
* تهیونگ که نمیدونست از خوشحالی چیکار کنه با یک حرکت سریع لب هاش رو به لب های ا/ت رسوند و یک بوسه رو شروع کرد.........تهیونگ سعی می کرد تمام عشق و علاقه ای که به ا/ت داره رو توی بوسه بریزه*
* وقتی که به تهیونگ گفتم منم دوسش دارم خشک شد.....راستش یذره ناراحت شدم ولی وقتی یهویی منو بوسید ناراحتیم کمتر شد....خیلی نرم و آروم می‌بوسید و از همین هم میشد میزان علاقش رو فهمید.........
من از همون اول هم دوسش داشتم.....ولی فکر میکردم همش یه هوس..... و حتی فکر این رو نمیکردم که یه روزی اون هم بهم اعتراف کنه*
تهیونگ بعد از چند دقیقه از اون جدا میشه و پیشونیش رو به پیشونی اون میچسبونه......همونطور که نفس های سریع و داغش به پوست اون می‌خورد گفت.......
_: تو واقعا منو دوست داری؟
+: آره
_: از کجا باور کنم به خاطر اینکه ازم میترسی بهم دروغ نگفتی؟
+: یه پوزخند میزنه...... یادت رفت....تو باید خودتو به من ثابت کنی نه من
_:اوه، راست میگی...ولی بعدش تو باید ثابت کنی باشه عزیزم؟
+: عزیزم؟
_: آره...عزیزم....چیه..دوسش نداری؟
+:اومممم...چرا...دوسش دارم
_: از این به‌بعد قراره اینجوری صدات کنم...عزیزم...baby...پرنسس...و خیلی چیز های دیگه
+: *خنده* اوه، فکر کنم منم باید برات لقب انتخواب کنم نه؟
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
اینم از پارت بعد💜✨️
تعطیلات خوبی داشته باشین😘
۵.۷k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.