ژولیت: تو اینجا چه می کنی؟ چگونه تا اینجا آمده ای؟ دیوار
ژولیت: تو اینجا چه میکنی؟ چگونه تا اینجا آمدهای؟ دیوار عمارت بسیار بلند است. رومئو: دیوار سنگی نمیتواند عشق را بیرون نگه دارد.
مرکشیو: رومئو تو عاشق هستی. بالهای کوپید را قرض بگیر با آنها از بالای دروازه پرواز کن و به داخل برو. رومئو: آنقدر سنگین عشق هستم که پرهای سبک کوپید نمیتواند مرا از جا تکان دهد.
کاپولت: برادر منتگیو! ازدواج ژولیت با رومئو این دو خاندان را به یکدیگر متصل کرده است. ما دیگر دشمنی با هم نخواهیم داشت. شاهزاده: این صبح غمانگیز و سخت، شروعی برای یک صلح اندوهناک است. صلحی که با مرگ رومئو و ژولیت ایجاد شد. هیچ داستانی غمناکتر از داستان رومئو و ژولیت نیست…
رومئو: او از تیر کوپید مصون است. او هوش دایان را دارد. تیر کودکانه عشق، آسیبی به او وارد نمیکند. او تا دندان مسلح است. او با قدرت در برابر عشق مقاومت میکند و نمیخواهد ردی از زیباییاش در نسلهای بعدی او نمایان شود.
-ولیام شکسپیر
مرکشیو: رومئو تو عاشق هستی. بالهای کوپید را قرض بگیر با آنها از بالای دروازه پرواز کن و به داخل برو. رومئو: آنقدر سنگین عشق هستم که پرهای سبک کوپید نمیتواند مرا از جا تکان دهد.
کاپولت: برادر منتگیو! ازدواج ژولیت با رومئو این دو خاندان را به یکدیگر متصل کرده است. ما دیگر دشمنی با هم نخواهیم داشت. شاهزاده: این صبح غمانگیز و سخت، شروعی برای یک صلح اندوهناک است. صلحی که با مرگ رومئو و ژولیت ایجاد شد. هیچ داستانی غمناکتر از داستان رومئو و ژولیت نیست…
رومئو: او از تیر کوپید مصون است. او هوش دایان را دارد. تیر کودکانه عشق، آسیبی به او وارد نمیکند. او تا دندان مسلح است. او با قدرت در برابر عشق مقاومت میکند و نمیخواهد ردی از زیباییاش در نسلهای بعدی او نمایان شود.
-ولیام شکسپیر
۳.۶k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.