عشق در شرکت p19
~بفرمایدداینم قرارداد اینجا و اینجا رو امضا کنید
+در حال امضا کردن. تموم شد
~خیلی هم عالی و اینکه میخام واسه شام شمار دعوت کنم.
×زحمت تون میشه رئیس
~نه بابا چه زحمتی بلاخره داداشت برگشته ما قرار دارد بستیم باید یه جشن کوچیک بگیریم
+ولی زحمت میشا آقای مین
~دیگه حتما بیاین
+چشم حتما مزاحم میشیم
×بله میایم (لبخند)
× مادیگه میریم با اجازه
~پس میبینمتون
جیمین و پدر شوگا دست دادن و همه ازهم خدافظی کردن
شوگا
وای پشمام داداشش بود خوب شد زیاد سوتی ندادم. ولی آدم خوبی بود.خیلی خوبه فکر کردم دوست پسرا/ت یه.
وایسا به من چه دوست پسر داره یا نه داره ولی وایی امشب میان خونه ما اخجون.
ا/ت
فکر کنم شوگا نمیدونست جیمین برادرانه. یعنی چی فکر میکرد ولش.
+ا/ت ا/ت
×آهان بله
+ جایی داری به چی فکر میکنی
×هان ولش هیچی ولی خیلی خوب شد مگه نه
+آره
×میگم الان میری
+نمیدونم ساعت چنده
×ساعت ۱:۱۰ دقیقه س
+ساعت چند کارت تموم میشه
×امروز زود تموم میشه ساعت۵اینا تو برو من کارو تموم شد بهت زنگ میزنم بیای
+اکی مراقب خودت باش
×تو هم همین تور دخترا دارن می خورند
+خنده. باشه
×بابای
+بای
ا/ت
داشتم کارو میکردم ساعت ۴:۱۰بود. تلفن شرکت زنگ خورد جواب دادن شوگا بود.
_سلام
×سلام کاری داشتید
_آره میشه یه دقیقه بیای
×چیزی شده حالتون خوبه
_گردنم خیلی درد میکنه چی کار کنم
×وای خوبید الان میام
_باشه
ا/ت
نمیدنم چرا انگوران شدم من همیشه کیسه آب گرم تو کشو دارم اونو برداشتم توش آب جوش ریختم کرم بر داشتم واسه درد بدن بود یه قهوه هم درست کرد رفتم جلوی در اتاق شوگا در زدم
_بیا تو
×سلام خوبید
_سلام زیاد نه گردنم نمیدنم چرا انقدر درد میکنه
×میتونم ببین کجاست
_اره
×رفتم پشت سرش و گردنش نگاه کردم وجاشو نشون داد
_اینجا
×آهان حتماً از کاره این جوری شده زیاد به گردنتون فشار آوردید
_الان چی کار کنم
×کتتونو در بیارید
_چرا؟
×مگه نمیخای دردش بخوابه
_آره
×خوب در بیار
_باشه
کتشو در آورد و آویزون کرد. ا/ت کیسه آب گرم برداشت و گذاشت رو گردن شوگا
×این بهتر تون میکنه قهوه روهم بخورید
_باشه
_نمیدنم چرا قلبم تند میزنه. یه جوری شدم یه حسی دارم.
×خوب حالا کرم میزنم این بهتر تون میکنه
_باشه
کرم برداشت و شروع کرد به زدن گردن شوگا . شوگا یه حسی داشت قلبش آرم نمیگرفت.
ا/ت
وای چرا قلبم تند میزنه. یه حسی دارم تا حالا همچین حسی نداشتم. وای از پشتم جذابه
شوگا
شروع کرد به زدن کرم با اون دستای ظریف رو گردنم میکشید. ومنم یه حسی به هم دست میداد. وای امروز با اون لباسه خیلی قشنگ تر شده بود ولی نمیدنم چرا فهمیدم اون برادرشهذخیلی خوشحال شدم. فکر کنم عاشقش شدم یعنی این حس عشقه (نه هندونس)
+در حال امضا کردن. تموم شد
~خیلی هم عالی و اینکه میخام واسه شام شمار دعوت کنم.
×زحمت تون میشه رئیس
~نه بابا چه زحمتی بلاخره داداشت برگشته ما قرار دارد بستیم باید یه جشن کوچیک بگیریم
+ولی زحمت میشا آقای مین
~دیگه حتما بیاین
+چشم حتما مزاحم میشیم
×بله میایم (لبخند)
× مادیگه میریم با اجازه
~پس میبینمتون
جیمین و پدر شوگا دست دادن و همه ازهم خدافظی کردن
شوگا
وای پشمام داداشش بود خوب شد زیاد سوتی ندادم. ولی آدم خوبی بود.خیلی خوبه فکر کردم دوست پسرا/ت یه.
وایسا به من چه دوست پسر داره یا نه داره ولی وایی امشب میان خونه ما اخجون.
ا/ت
فکر کنم شوگا نمیدونست جیمین برادرانه. یعنی چی فکر میکرد ولش.
+ا/ت ا/ت
×آهان بله
+ جایی داری به چی فکر میکنی
×هان ولش هیچی ولی خیلی خوب شد مگه نه
+آره
×میگم الان میری
+نمیدونم ساعت چنده
×ساعت ۱:۱۰ دقیقه س
+ساعت چند کارت تموم میشه
×امروز زود تموم میشه ساعت۵اینا تو برو من کارو تموم شد بهت زنگ میزنم بیای
+اکی مراقب خودت باش
×تو هم همین تور دخترا دارن می خورند
+خنده. باشه
×بابای
+بای
ا/ت
داشتم کارو میکردم ساعت ۴:۱۰بود. تلفن شرکت زنگ خورد جواب دادن شوگا بود.
_سلام
×سلام کاری داشتید
_آره میشه یه دقیقه بیای
×چیزی شده حالتون خوبه
_گردنم خیلی درد میکنه چی کار کنم
×وای خوبید الان میام
_باشه
ا/ت
نمیدنم چرا انگوران شدم من همیشه کیسه آب گرم تو کشو دارم اونو برداشتم توش آب جوش ریختم کرم بر داشتم واسه درد بدن بود یه قهوه هم درست کرد رفتم جلوی در اتاق شوگا در زدم
_بیا تو
×سلام خوبید
_سلام زیاد نه گردنم نمیدنم چرا انقدر درد میکنه
×میتونم ببین کجاست
_اره
×رفتم پشت سرش و گردنش نگاه کردم وجاشو نشون داد
_اینجا
×آهان حتماً از کاره این جوری شده زیاد به گردنتون فشار آوردید
_الان چی کار کنم
×کتتونو در بیارید
_چرا؟
×مگه نمیخای دردش بخوابه
_آره
×خوب در بیار
_باشه
کتشو در آورد و آویزون کرد. ا/ت کیسه آب گرم برداشت و گذاشت رو گردن شوگا
×این بهتر تون میکنه قهوه روهم بخورید
_باشه
_نمیدنم چرا قلبم تند میزنه. یه جوری شدم یه حسی دارم.
×خوب حالا کرم میزنم این بهتر تون میکنه
_باشه
کرم برداشت و شروع کرد به زدن گردن شوگا . شوگا یه حسی داشت قلبش آرم نمیگرفت.
ا/ت
وای چرا قلبم تند میزنه. یه حسی دارم تا حالا همچین حسی نداشتم. وای از پشتم جذابه
شوگا
شروع کرد به زدن کرم با اون دستای ظریف رو گردنم میکشید. ومنم یه حسی به هم دست میداد. وای امروز با اون لباسه خیلی قشنگ تر شده بود ولی نمیدنم چرا فهمیدم اون برادرشهذخیلی خوشحال شدم. فکر کنم عاشقش شدم یعنی این حس عشقه (نه هندونس)
۳.۶k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.