زخم پارت ۹
زخم : پارت ۹
یونجون: حالا شد .
ا.ت : خیلی خری ( خنده)
یونجون: میدونم . ( با احساس رضایت)
هوووف من خیلی خستمه . میرم بخوابم .
تهیونگ.و یونجون نمیخوابین؟
ته: منم خستمه میخوابم . شب خوش .
یونجون: منم میام . شب بخیر.
ا.ت: اوکی بریم . شب به خیرررر
همه رفتن خوابیدن .
ویو صبح :
ا.ت ویو: دوباره صبح از خواب بیدار شدم . رفتم یه دوش گرفتم آمدم بیرون موهامو خشک کردم روتین پوستیمو انجام دادم و یه لباس ساده پوشیدم . امروز دیگه برمیگشتم خونه خودم . تهیونگ تقریبا دیگه دستش خوب شده بود .
رفتم توی آشپزخونه و صبحانه درست کردم .
تا یونجون و تهیونک بیدار شدن .
وقتی بیدار شدن صبحانه خوردیم و یکم فیلم دیدم .
ویو شب وقتی ا.ت میخواد بره . ( خودش با ماشین خودش میره)
ا.ت : خب دیگه سفارش نکنم یونجون . مراقب تهیونگ باش مثل همیشه خر نباش و مواظب دستش باش اوکی.
یونجون: چشم . امر دیگه ای نیس؟
ا.ت: چرا هست . قرصاش هم سر موقع بخوره . یکی بعد از ناهار و یکی قبل از شام .
یونجون: چشم خانم دکتر . تمام شد ؟
ا.ت: بله تموم شد . مراقب خودت هم باش . تهیونگ یونجون خدافظ.
ته و یونجون: خدافظ.
رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونم . توی راه سوپر مارکت نگه داشتم تا خرید کنم .
از ماشین پیاده شدم تا برم خرید کنم .
رفتم داخل مغازه تا چیزا رو بردارم .
وسایل رو که برداشتم رفتم پای صندوق که حساب کنم که یهو مرده دستمو گرفت و......
................................
جای حساس تموم کردم خخخخخ😂
آتی کرمش گرفته .
شرط کم میذارم که بتونید برسونید سریع بذارم .
شرط:
کامنت: ۳
لایک: ۵
یونجون: حالا شد .
ا.ت : خیلی خری ( خنده)
یونجون: میدونم . ( با احساس رضایت)
هوووف من خیلی خستمه . میرم بخوابم .
تهیونگ.و یونجون نمیخوابین؟
ته: منم خستمه میخوابم . شب خوش .
یونجون: منم میام . شب بخیر.
ا.ت: اوکی بریم . شب به خیرررر
همه رفتن خوابیدن .
ویو صبح :
ا.ت ویو: دوباره صبح از خواب بیدار شدم . رفتم یه دوش گرفتم آمدم بیرون موهامو خشک کردم روتین پوستیمو انجام دادم و یه لباس ساده پوشیدم . امروز دیگه برمیگشتم خونه خودم . تهیونگ تقریبا دیگه دستش خوب شده بود .
رفتم توی آشپزخونه و صبحانه درست کردم .
تا یونجون و تهیونک بیدار شدن .
وقتی بیدار شدن صبحانه خوردیم و یکم فیلم دیدم .
ویو شب وقتی ا.ت میخواد بره . ( خودش با ماشین خودش میره)
ا.ت : خب دیگه سفارش نکنم یونجون . مراقب تهیونگ باش مثل همیشه خر نباش و مواظب دستش باش اوکی.
یونجون: چشم . امر دیگه ای نیس؟
ا.ت: چرا هست . قرصاش هم سر موقع بخوره . یکی بعد از ناهار و یکی قبل از شام .
یونجون: چشم خانم دکتر . تمام شد ؟
ا.ت: بله تموم شد . مراقب خودت هم باش . تهیونگ یونجون خدافظ.
ته و یونجون: خدافظ.
رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونم . توی راه سوپر مارکت نگه داشتم تا خرید کنم .
از ماشین پیاده شدم تا برم خرید کنم .
رفتم داخل مغازه تا چیزا رو بردارم .
وسایل رو که برداشتم رفتم پای صندوق که حساب کنم که یهو مرده دستمو گرفت و......
................................
جای حساس تموم کردم خخخخخ😂
آتی کرمش گرفته .
شرط کم میذارم که بتونید برسونید سریع بذارم .
شرط:
کامنت: ۳
لایک: ۵
۲.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.