trust me Continue Part. 32
نیم ساعت بعد)
حالم بهتر شده بود و سمت سرویس بهداشتی رفتم صورتمو شستم
در اتاق و باز کردم و درو برمو نگاه کرد دیدم صدا از پایین پله ها میاد رفتم پایین دیدم همه نشستن دارن باهم حرف میزنن
هوپی: قضیه انتقام چیه؟
نامجون: ماها تصمیم گرفت انتقام جیمینو از سوهو بگیره
هوپی: اوففف دختره دیونه
+سلام
با صدای من همه برگشتن سمت من
نامجون:بهتری؟
+ اره خوبم
هوپی: ابجی خوشگلم چرا انقدر گریه می کنی
هوپی امد سمتم. بغلم کرد
+ هوسوکا
هر دفعه می خواستم باهاش جدی حرف بزنم بهش میگفتم هوسوکا
از بغل امد بیرون
هوپی: هوم؟
+ میشه بگی جیمین کجاست؟
کل سالون توی سکوت فرو رفت
هوپی یکی از دستاشو پشت گردنش گذاشت
هوپی:بیا یکم بشین یک چیزی بخوریم بعد بهت میگم
+میشه الان بهم بگی
هوپی سرشو سمت جین کرد و با چشماش نشون میاد که چیکار کنه جین سرشو به معنی نمیدونم تکون داد
+ چیزی شده؟ جیمین چیزیش شده؟
«فلش بک»
( از دید هوپی)
هوپی: پس چجوری بهش بگم حال جیمین چطوره؟!
کوک: جیمین چش شده؟
هوپی: موقعی که داشت خونه منفجر میشده جیمین پاش گیر کرده بود لای یک چوب هر کاری می کرد در نمیامد بالاخره چوب رو بالا کردم جیمین پاشو از زیر چوب در اورد از در مخفی داشتیم میرفتیم بیرون که سوهو کا رو دید و جیمین یک دونه تیر داشت و می خواست سوهو رو بزنه که......
ته: که چی؟
کوک:جیمین الان کجاست؟
هوپی: تیر خورده نزدیک قلبش
همه تو شک بودن و هیچ کس هیچی نمی گفت
بعد چند دقیقه جین شروع به حرف زدن کرد
جین:چرا این چند وقته هیچی نگفتی به یکی مون خبر ندادی ما مدارکو نتونستیم بدیم چون رییس گفت که ممکنه جیمین زنده باشه و فرمانده این ماموریت باید مدارکو بده
«فلش بک موقع عملیات جایی که جین مدارکو انداخت بیرون»
(از دید جین)
مدارکو گرفتم توی یک پوشه بود از قبل مدارکو جعلی دستم بود گذاشتش توی پوشه و مدارکو اصلی رو توی پوشه دیگه ای که توی ماشین بود گذاشتم مدارک جعلی رو ریختم بیرون
(فلش بک)
هوپی:چون نمیتونستم بگیم اونا کل کار های شما رو زیر نظر داشتن بالاخره کغری کردم تا بتونم شما رو ببینم
کوک:جیمین الان کجاست؟
هوپی: سالون بالا پرستار و خدمتکارا ویژه گرفتم براش بالا مواظبشن
کوک سمت پله ها رفت بالا و تا قدم های خوشحال روبرمیداشت که با حرف هوپی سر جاش موند
هوپی: بی هوشه چون موقعی که بهش تیر شلیک شد من نمیدونستم از عمارت که امیدم بیرون سوار ماشین شدیم ماشین مون با کامیون تصادف کرد جیمین به سرش ضربه بدی خورده
ته:چی داری می گی؟؟؟
هوپی: سطح هوشیاریش 5 درصده
بنمایند در خماری 😁
نظر یادتون نره 😘
دوستون دارم خوب عر بزنین😂😂
شب قشنگ تون مشنگ😁
حالم بهتر شده بود و سمت سرویس بهداشتی رفتم صورتمو شستم
در اتاق و باز کردم و درو برمو نگاه کرد دیدم صدا از پایین پله ها میاد رفتم پایین دیدم همه نشستن دارن باهم حرف میزنن
هوپی: قضیه انتقام چیه؟
نامجون: ماها تصمیم گرفت انتقام جیمینو از سوهو بگیره
هوپی: اوففف دختره دیونه
+سلام
با صدای من همه برگشتن سمت من
نامجون:بهتری؟
+ اره خوبم
هوپی: ابجی خوشگلم چرا انقدر گریه می کنی
هوپی امد سمتم. بغلم کرد
+ هوسوکا
هر دفعه می خواستم باهاش جدی حرف بزنم بهش میگفتم هوسوکا
از بغل امد بیرون
هوپی: هوم؟
+ میشه بگی جیمین کجاست؟
کل سالون توی سکوت فرو رفت
هوپی یکی از دستاشو پشت گردنش گذاشت
هوپی:بیا یکم بشین یک چیزی بخوریم بعد بهت میگم
+میشه الان بهم بگی
هوپی سرشو سمت جین کرد و با چشماش نشون میاد که چیکار کنه جین سرشو به معنی نمیدونم تکون داد
+ چیزی شده؟ جیمین چیزیش شده؟
«فلش بک»
( از دید هوپی)
هوپی: پس چجوری بهش بگم حال جیمین چطوره؟!
کوک: جیمین چش شده؟
هوپی: موقعی که داشت خونه منفجر میشده جیمین پاش گیر کرده بود لای یک چوب هر کاری می کرد در نمیامد بالاخره چوب رو بالا کردم جیمین پاشو از زیر چوب در اورد از در مخفی داشتیم میرفتیم بیرون که سوهو کا رو دید و جیمین یک دونه تیر داشت و می خواست سوهو رو بزنه که......
ته: که چی؟
کوک:جیمین الان کجاست؟
هوپی: تیر خورده نزدیک قلبش
همه تو شک بودن و هیچ کس هیچی نمی گفت
بعد چند دقیقه جین شروع به حرف زدن کرد
جین:چرا این چند وقته هیچی نگفتی به یکی مون خبر ندادی ما مدارکو نتونستیم بدیم چون رییس گفت که ممکنه جیمین زنده باشه و فرمانده این ماموریت باید مدارکو بده
«فلش بک موقع عملیات جایی که جین مدارکو انداخت بیرون»
(از دید جین)
مدارکو گرفتم توی یک پوشه بود از قبل مدارکو جعلی دستم بود گذاشتش توی پوشه و مدارکو اصلی رو توی پوشه دیگه ای که توی ماشین بود گذاشتم مدارک جعلی رو ریختم بیرون
(فلش بک)
هوپی:چون نمیتونستم بگیم اونا کل کار های شما رو زیر نظر داشتن بالاخره کغری کردم تا بتونم شما رو ببینم
کوک:جیمین الان کجاست؟
هوپی: سالون بالا پرستار و خدمتکارا ویژه گرفتم براش بالا مواظبشن
کوک سمت پله ها رفت بالا و تا قدم های خوشحال روبرمیداشت که با حرف هوپی سر جاش موند
هوپی: بی هوشه چون موقعی که بهش تیر شلیک شد من نمیدونستم از عمارت که امیدم بیرون سوار ماشین شدیم ماشین مون با کامیون تصادف کرد جیمین به سرش ضربه بدی خورده
ته:چی داری می گی؟؟؟
هوپی: سطح هوشیاریش 5 درصده
بنمایند در خماری 😁
نظر یادتون نره 😘
دوستون دارم خوب عر بزنین😂😂
شب قشنگ تون مشنگ😁
۱۵.۱k
۲۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.