فرشته ی مرگ part 11
جیمین رو کرد به کوکو گفت:تو نمیخوای بهش چیزی بگی؟
کوک:نه خودش میدونه چی کار کنه
ا.ت در رو باز کرد که جیمین گفت :اوکی حرفی برای گفتن ندارم
ا.ت بدون حرف سریع رفت تو حیاط با دیدن یوجین سریع دوید سمتش و گوششI رو گرفت
یوجین:اییی ای ا.ت غلط کردم ترو خدا گوشم رو ول کن
ا.ت :چی شد تو که میگفتی عادت داری
یوجین :اخه عزیزم اون فقط یه شوخی بود الان ولم کن ترو خدا درد داره
ا.ت گوش یوجین رو ول میکنه
ا.ت:دیگه نبینم از این غلطا بکنی
یو جین:باشه باشه
یوجین با دیدن جونگ کوک و جیمین با تعجب در گوش ا.ت گفت :اینا کین با خودت اوردی بعدشم رئیست داره در به در دنبالت میگرده
که ا.ت بلند گفت :خوب این جناب جئول جانگ کوک بزرگ کسی که رئیس دستور مرگشو داده بود
و ایشون هم پارک جیمین رفیقش هستن و اینکه واقعا رئیس دنبالمه؟
یوجین بعد از اینکه فهمید جانگ کوک ؛جانگ کوکه با تعجب نگاهی به ا.ت انداخت وگفت :اره سورا میگه
ولی ا.ت چرا جناب جئول رو اوردی اینجا ؟
ا.ت :اهان راستی بریم سر اصل مطلب خوب اینا اطلاعاتی راجب رئیس میخوان باید بهشون بدی راجب زنش بچش شماره ادرسی اینجور چیزا ...
تو اطلاعات زیادی راجب رئیس داری
یوجین:اره ... ولی یه چند دقیقه ای تا فایل ها رو پیدا کنم طول میکشه
تا اون موقع میخوای چیزی براتون بیارم
ا.ت:اره بی زحمت قهوه با مخلفات بیار
یونجین :با تو نبودم با اقایون بودم تو خودت برو از تو اشپز خونه بردار برای مهمونا هم بیار
ا.ت:خیلی خوب بابا ایششششش
جیمین همونطور به اونا نگاه میکرد و میخندید
ولی جنگکوک بی تفاوت و خیلی عادی نشسته بود منتظر اطلاعات بود
(چند دقیقه بعد )
یوجین:ا.ت بیا چند تا فایل پیدا کردم
ببین از زن بچش خیلی اطلاعات نیست ولی اینا رو پیدا کردم که زنش قبل از ازدواج باهاش بچه داره و شوهرش مرده و اینکه پشرش الان حدودا باید ۲۶یا ۲۷ سالش باشه و اینکه زنش الان مرده علاوه بر اینا....
کوک پرید وسط حرف یوجین وگفت :اسمی ازشون نداری ؟
یوجین :گفتم که خیلی اطلاعاتی راجبشون نیست فقط همین قدر هسته نازه این ها هم معلوم نیست واقعی باشن یا نه ....
داشتم میگفتم
یه دسته ی بزرگ برگه گذاشت جلوی جیمین و ادامه داد: اینا مکان هاو شماره هایی که ازش دارم بعضی از شماره ها هم ممکنه مسدود شده باشن و مکان ها هم ادرس دقیقشون نیستن
و بقیه برگه ها هم مربوط به کسایی که پیشش کار میکنن حتی فکر کنم مال ا.ت هم توشون باشه
اونا یی هم که کشته شدن هم توشون هست البته نه همشون.... مین سوک ادم قویه و کار بلدیه میتونه خیلی راحت رد گم کنی کنه
جیمین داشت برگه ها رو ورق میزد که یوجین گفت :به دردتو میخورن ؟
جیمین :اره اطلاعات خوبین ممنون
و از جاش بلند شد و گفت :خوب دیگه ما بریم
با امتحان ها در چه حالید؟
like:10???
کوک:نه خودش میدونه چی کار کنه
ا.ت در رو باز کرد که جیمین گفت :اوکی حرفی برای گفتن ندارم
ا.ت بدون حرف سریع رفت تو حیاط با دیدن یوجین سریع دوید سمتش و گوششI رو گرفت
یوجین:اییی ای ا.ت غلط کردم ترو خدا گوشم رو ول کن
ا.ت :چی شد تو که میگفتی عادت داری
یوجین :اخه عزیزم اون فقط یه شوخی بود الان ولم کن ترو خدا درد داره
ا.ت گوش یوجین رو ول میکنه
ا.ت:دیگه نبینم از این غلطا بکنی
یو جین:باشه باشه
یوجین با دیدن جونگ کوک و جیمین با تعجب در گوش ا.ت گفت :اینا کین با خودت اوردی بعدشم رئیست داره در به در دنبالت میگرده
که ا.ت بلند گفت :خوب این جناب جئول جانگ کوک بزرگ کسی که رئیس دستور مرگشو داده بود
و ایشون هم پارک جیمین رفیقش هستن و اینکه واقعا رئیس دنبالمه؟
یوجین بعد از اینکه فهمید جانگ کوک ؛جانگ کوکه با تعجب نگاهی به ا.ت انداخت وگفت :اره سورا میگه
ولی ا.ت چرا جناب جئول رو اوردی اینجا ؟
ا.ت :اهان راستی بریم سر اصل مطلب خوب اینا اطلاعاتی راجب رئیس میخوان باید بهشون بدی راجب زنش بچش شماره ادرسی اینجور چیزا ...
تو اطلاعات زیادی راجب رئیس داری
یوجین:اره ... ولی یه چند دقیقه ای تا فایل ها رو پیدا کنم طول میکشه
تا اون موقع میخوای چیزی براتون بیارم
ا.ت:اره بی زحمت قهوه با مخلفات بیار
یونجین :با تو نبودم با اقایون بودم تو خودت برو از تو اشپز خونه بردار برای مهمونا هم بیار
ا.ت:خیلی خوب بابا ایششششش
جیمین همونطور به اونا نگاه میکرد و میخندید
ولی جنگکوک بی تفاوت و خیلی عادی نشسته بود منتظر اطلاعات بود
(چند دقیقه بعد )
یوجین:ا.ت بیا چند تا فایل پیدا کردم
ببین از زن بچش خیلی اطلاعات نیست ولی اینا رو پیدا کردم که زنش قبل از ازدواج باهاش بچه داره و شوهرش مرده و اینکه پشرش الان حدودا باید ۲۶یا ۲۷ سالش باشه و اینکه زنش الان مرده علاوه بر اینا....
کوک پرید وسط حرف یوجین وگفت :اسمی ازشون نداری ؟
یوجین :گفتم که خیلی اطلاعاتی راجبشون نیست فقط همین قدر هسته نازه این ها هم معلوم نیست واقعی باشن یا نه ....
داشتم میگفتم
یه دسته ی بزرگ برگه گذاشت جلوی جیمین و ادامه داد: اینا مکان هاو شماره هایی که ازش دارم بعضی از شماره ها هم ممکنه مسدود شده باشن و مکان ها هم ادرس دقیقشون نیستن
و بقیه برگه ها هم مربوط به کسایی که پیشش کار میکنن حتی فکر کنم مال ا.ت هم توشون باشه
اونا یی هم که کشته شدن هم توشون هست البته نه همشون.... مین سوک ادم قویه و کار بلدیه میتونه خیلی راحت رد گم کنی کنه
جیمین داشت برگه ها رو ورق میزد که یوجین گفت :به دردتو میخورن ؟
جیمین :اره اطلاعات خوبین ممنون
و از جاش بلند شد و گفت :خوب دیگه ما بریم
با امتحان ها در چه حالید؟
like:10???
۱۷.۹k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.