شروعی مث از اول
شروعی مث از اول
پارت سه
خون؟...
چه اسم آشنایی
اسمی که سال هاست باهاش زندگی میکنم
ا.ت ویو
"مامانننننن مامانییییی کجاییی
"دادد نزنن،اشپزخونمممم بیا آشپزخونه
کفشامو یطرف پرت کردم با دو خودمو به اشپزخونه رسوندممم،و مامانی رو درحالی که داشت سالاد درست میکرد دیدم
"سلام بر مادر گل چخبر چیکار میکنی حالت احوالت بابا کجاس چیکار میکنه؟
"ای زهرمار وقت بده یک یکی جواب بدم،آره حالم عالیه همه خوبیم هیچ خبریم نیست
رو به روی صندلی مامانی نشستم درحالی که مینشستم سری تکون دادم
"شنیدم قرارههههه برین مسافرت
"درست شنیدی میریم مسافرت،تنها نمیمونی
تک خندی کردم
"عهه مامانی شروع کردی؟من که میدونی دانشگاه دارم از یطرف کار میکنم
مامانی به طرفم خم شد
"اصن این کار وامونده چی هست که از موقعی که حالت خوب شده میگی میرم کار میکنم
منم به تبعیت مامانی به طرف خم شدم به حالت مرموزی گفتم
"یه کار فوق سری
مامانی سری تکون داد برام درحالی که دیونه ای نثارممیکرد از رو صندلی بلند شد رفت به طرف اتاق مشترک بابا و خودش
پارت سه
خون؟...
چه اسم آشنایی
اسمی که سال هاست باهاش زندگی میکنم
ا.ت ویو
"مامانننننن مامانییییی کجاییی
"دادد نزنن،اشپزخونمممم بیا آشپزخونه
کفشامو یطرف پرت کردم با دو خودمو به اشپزخونه رسوندممم،و مامانی رو درحالی که داشت سالاد درست میکرد دیدم
"سلام بر مادر گل چخبر چیکار میکنی حالت احوالت بابا کجاس چیکار میکنه؟
"ای زهرمار وقت بده یک یکی جواب بدم،آره حالم عالیه همه خوبیم هیچ خبریم نیست
رو به روی صندلی مامانی نشستم درحالی که مینشستم سری تکون دادم
"شنیدم قرارههههه برین مسافرت
"درست شنیدی میریم مسافرت،تنها نمیمونی
تک خندی کردم
"عهه مامانی شروع کردی؟من که میدونی دانشگاه دارم از یطرف کار میکنم
مامانی به طرفم خم شد
"اصن این کار وامونده چی هست که از موقعی که حالت خوب شده میگی میرم کار میکنم
منم به تبعیت مامانی به طرف خم شدم به حالت مرموزی گفتم
"یه کار فوق سری
مامانی سری تکون داد برام درحالی که دیونه ای نثارممیکرد از رو صندلی بلند شد رفت به طرف اتاق مشترک بابا و خودش
۵.۱k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.