♛عشقـ اجباریـ♛ پارتـ¹⁴
هومـ.....XD
#جیمین
به شوگا گفت:(( راستش میخوام یه چیزی بِهِت بگم داداش!
❴داداش نیستن چون رفیق فاب هستن میگن داداش❵
#شوگا
گفتم:(( جونم؟!
#جیمین
گفت:(( راستش من رزی رو دوست دارم
#شوگا
گفت:(( هن!؟
#جیمین
گفت:(( میخوام با رزی کاری کنی با من ازدواج کنه
#شوگا
گفت:(( چیکارش کنم؟!
#جیمین
گفت:(( اجبارش کن.....
ولی به رِفاقَتِمون قسم قول میدم خوشبختش کنمـ
(هر کیو میخوای خر کن ولی منو خر نکن من خودم بقیه رو خر میکنم😡😏)
#شوگا
گفت:(( باشه حتی شده اجبارش میکنم!!!!
رفتـ خونہ ی دخترا
زنگ آیفون رو زد!
#دخترا
جیسو ما میریم طبقه ی بالا تو برو ببین کیه بعد بیا
#جیسو
گفت:(( باشه
رفت و آیفون رو برداشت.....
⧈آیفون تصویری بود⧈
دید شوگا عه و گفت:(( بله! داداش کاری داری؟!
#شوگا
گفت:(( در رو باز کن!
#جیسو
گفت:(( ببخشید داداش ولی نمیتونم
الآن هم برو.....
#شوگا
گفت:(( خواهش میکنم به خاطر همین حرف داداش که به من گفتی در رو باز کن
#جیسو
گفت:(( باشه
در رو زد و شوگا اومد تو....
#شوگا
گفت:(( دخترا کجان؟!
#جیسو
گفت:(( طبقه ی بالا!
کاری داری برو بِهِشون بگو داداش!
شوگا رفت طبقه ی بالا و اونجا چند تا اتاق بود شوگا فهمید از یه اتاق سر و صدایِ زیادی میاد و رفت پشت همون در و در رو باز کرد
#رزی
فکر میکرد جیسو عه و گفت:(( بیا تو آبجی.....
#شوگا
رفت بالایِ سَرِ رزی و گفت:(( داداش ت امـ...
که......
رزی......
#رزی
تا اینو شنید سَرِشو آورد بالا و دید شوگا عه سریع از روی صندلی پاشد (کیوتم ظَهرَش ترکید!😟)
و گفت:(( ش ش شوگا؟!
#شوگا
گفت:(( حالا چرا اینقدر میترسی باهات یه حرفی دارم و بعد میرم بیا بشین.....
#رزی
نشست و تو چشم های شوگا زُل زد
#شوگا
از زبان شوگا⇠دقیق میتونستم تویِ چشم هاش نفرت رو ببینم که......
بقیه رو نمیگمـ......
چرا لایک نمیکنید؟!
انگشتت میشکنه؟!
اصلا نکن به جهنم بری برنگردی....
من خودم پارت میزارم....
پارت بعد رو فردا میزارمـ.....
پارت بعد هم جذابه هم غمگین.....
#جیمین
به شوگا گفت:(( راستش میخوام یه چیزی بِهِت بگم داداش!
❴داداش نیستن چون رفیق فاب هستن میگن داداش❵
#شوگا
گفتم:(( جونم؟!
#جیمین
گفت:(( راستش من رزی رو دوست دارم
#شوگا
گفت:(( هن!؟
#جیمین
گفت:(( میخوام با رزی کاری کنی با من ازدواج کنه
#شوگا
گفت:(( چیکارش کنم؟!
#جیمین
گفت:(( اجبارش کن.....
ولی به رِفاقَتِمون قسم قول میدم خوشبختش کنمـ
(هر کیو میخوای خر کن ولی منو خر نکن من خودم بقیه رو خر میکنم😡😏)
#شوگا
گفت:(( باشه حتی شده اجبارش میکنم!!!!
رفتـ خونہ ی دخترا
زنگ آیفون رو زد!
#دخترا
جیسو ما میریم طبقه ی بالا تو برو ببین کیه بعد بیا
#جیسو
گفت:(( باشه
رفت و آیفون رو برداشت.....
⧈آیفون تصویری بود⧈
دید شوگا عه و گفت:(( بله! داداش کاری داری؟!
#شوگا
گفت:(( در رو باز کن!
#جیسو
گفت:(( ببخشید داداش ولی نمیتونم
الآن هم برو.....
#شوگا
گفت:(( خواهش میکنم به خاطر همین حرف داداش که به من گفتی در رو باز کن
#جیسو
گفت:(( باشه
در رو زد و شوگا اومد تو....
#شوگا
گفت:(( دخترا کجان؟!
#جیسو
گفت:(( طبقه ی بالا!
کاری داری برو بِهِشون بگو داداش!
شوگا رفت طبقه ی بالا و اونجا چند تا اتاق بود شوگا فهمید از یه اتاق سر و صدایِ زیادی میاد و رفت پشت همون در و در رو باز کرد
#رزی
فکر میکرد جیسو عه و گفت:(( بیا تو آبجی.....
#شوگا
رفت بالایِ سَرِ رزی و گفت:(( داداش ت امـ...
که......
رزی......
#رزی
تا اینو شنید سَرِشو آورد بالا و دید شوگا عه سریع از روی صندلی پاشد (کیوتم ظَهرَش ترکید!😟)
و گفت:(( ش ش شوگا؟!
#شوگا
گفت:(( حالا چرا اینقدر میترسی باهات یه حرفی دارم و بعد میرم بیا بشین.....
#رزی
نشست و تو چشم های شوگا زُل زد
#شوگا
از زبان شوگا⇠دقیق میتونستم تویِ چشم هاش نفرت رو ببینم که......
بقیه رو نمیگمـ......
چرا لایک نمیکنید؟!
انگشتت میشکنه؟!
اصلا نکن به جهنم بری برنگردی....
من خودم پارت میزارم....
پارت بعد رو فردا میزارمـ.....
پارت بعد هم جذابه هم غمگین.....
۱۸.۶k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.