✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎²⁰

از زبان جونگ کوک:
الان چطوری پاشم میخواستم بازومو از دستش جدا کنم که دستش و گذاشت رو سی*نه م اوفف چقد تحریک کننده س نمیدونم چرا ضربان قلبم بالا رفت آروم پاشدم و لباسامو پوشیدم و بعدش ا/ت و بیدار کردم رفتیم پایین
م.ا/ت: خوب خوابیدین
_آره مامان
خب براتون صبحونه حاضر کردم خودمم دیگه کم کم میرم
شرکت:
داشتم با بابام در مورد مدل فردا حرف میزدم که دیدم ا/ت داره با یه پسره میگه و میخنده سعی کردم آروم باشم ولی دیدم پسره داره به صورت ا/ت دست میزنه ببینم اون عوضی نمی‌فهمه که ا/ت متاهله
+بابا من الان بر میگردم
رفتم پیش اون پسره و دست ا/ت و گرفتم
+بیا بریم عزیزم
_...ع..عز.یزم؟
_کجا داریم میریم چیکار میکنی دستم درد گرفت
+اون پسره کی بود
_عکاس چرا اینجوری میکنی چته
+اون میدونه متاهلی چرا داشتین میخندیدین
_مگه چیه اصلا چرا داری تو کارای من دخالت میکنی دستم درد گرفت
اینو گفت و رفت داره میره رو مخم راست میگه من چیکار دارم به اون چم شده عح
ولی اون پسره انگا میخواد به ا/ت نزدیک شه
به من چه ولی باید حسابشو برسم ولی فردا هم که باید از مدل عکس بگیریم فعلا بهش نیاز داریم

#فیک #فیک_جونگکوک #کیپاپ #بی_تی_اس
#BANGTAN #BTS #BTS_ARMY #Jungkook