بالاخره بعد کلی خندیدن دیدم یونگی خیلی با دقت داره زخمشو
بالاخره بعد کلی خندیدن دیدم یونگی خیلی با دقت داره زخمشو نگاه می کنه منم دلم براش کباب شد ( آخه قربونت برم 🥺🥺)
+ بعدشم بغلش کردم و گفتم چیزی نیست خوب میشی
_ سویون ؟
+ بله ؟
_ میشه فردا بریم دریا ؟ 🥺🥺
خواستم بگم نه ولی قیافش غمگین شده بود گفتم باش . یه خنده لثه ای کرد و گفتم : اگه می تونی منو بگیر . منم دویدم تو خونه ولی اون تند بود به کاناپه که رسیدیم منو بغل کرد و افتاد روم .
با اون چشای کیوتش نگام کرد .
+ امممم....چیزه می گم می ری اونطرفی ؟
_ نه ، مشکلی داری ؟
+ یا پختم برو...که با اومدن لباش روی لبام کلا حرفم ناقص موند .
به از چند دیقه ازم جدا شد .
بو قودا سرخ شده بودم . اومد نزدیک و نگام کرد و گفت : بیب خجالت نکش .
+ یااااا....تو..تو یهویی اینکارو می کنی انتظار داری خجالت نشم ؟
بعدشم تو اینقدر صورت جذاب میشه که آدم یهویی ذوب میشه .
مغز سویون به خودش : زارت...دختررر لو دادی
_ که اینطور من اینقدر جذابم هان ؟
+ هوم...آرره دقیقا 🥺🥺
_ اومدم جلو و یه مک عمیق به لباش زدم و بغلش کردم گفت باشه پس از این به بعد بیشتر جذاب می شم .
حالام بریم تو اتاق که یه کاریت دارم 😈😈😈👌🏻( من بچه خوبی بودم ولی دلم نیومد 🙂 )
براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق گذاشتمش رو تخت و رفتم رو دلش خوابیدم . ( جررر منحرف فکر کردی وقتی دستش پانسمان شدست می زارم کارای بد بویی بکنه نه خیرم بیب نمیشه 🥺🥺🥺👌🏻😈😈)
_ مزه توت فرنگی می دیی
+ چیی...منظورت چیه ؟
_ لبات مزه توت فرنگی می داد .
+ وی سرخ می شود *
_ بیب سرخ نشو و دوباره لباشو بسیدم و خودمو تو بغلش جا دادم خوابیدم .
_ میشه سرمو نوازش کنی ؟ 🥺🥺
+ آره پیشی .
نشستم و تکیه دادم به تاج و تخت اونم دوباره خودشو دوباره تو بغلم جا داد و منم سرشو نوازش کردم و براش شعر خوندم و خوابش برد . خودمم نفهمیدم که کی خوابم برد .
______________________________
منتظر لایک هاتونم 🥺🥺🥺👌🏻🫂😈😈😈
این چند روز داشتم فکر می کردم 🥺🥺👌🏻
_________________________________________
To be counted👌🏻👌🏻0-0
+ بعدشم بغلش کردم و گفتم چیزی نیست خوب میشی
_ سویون ؟
+ بله ؟
_ میشه فردا بریم دریا ؟ 🥺🥺
خواستم بگم نه ولی قیافش غمگین شده بود گفتم باش . یه خنده لثه ای کرد و گفتم : اگه می تونی منو بگیر . منم دویدم تو خونه ولی اون تند بود به کاناپه که رسیدیم منو بغل کرد و افتاد روم .
با اون چشای کیوتش نگام کرد .
+ امممم....چیزه می گم می ری اونطرفی ؟
_ نه ، مشکلی داری ؟
+ یا پختم برو...که با اومدن لباش روی لبام کلا حرفم ناقص موند .
به از چند دیقه ازم جدا شد .
بو قودا سرخ شده بودم . اومد نزدیک و نگام کرد و گفت : بیب خجالت نکش .
+ یااااا....تو..تو یهویی اینکارو می کنی انتظار داری خجالت نشم ؟
بعدشم تو اینقدر صورت جذاب میشه که آدم یهویی ذوب میشه .
مغز سویون به خودش : زارت...دختررر لو دادی
_ که اینطور من اینقدر جذابم هان ؟
+ هوم...آرره دقیقا 🥺🥺
_ اومدم جلو و یه مک عمیق به لباش زدم و بغلش کردم گفت باشه پس از این به بعد بیشتر جذاب می شم .
حالام بریم تو اتاق که یه کاریت دارم 😈😈😈👌🏻( من بچه خوبی بودم ولی دلم نیومد 🙂 )
براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق گذاشتمش رو تخت و رفتم رو دلش خوابیدم . ( جررر منحرف فکر کردی وقتی دستش پانسمان شدست می زارم کارای بد بویی بکنه نه خیرم بیب نمیشه 🥺🥺🥺👌🏻😈😈)
_ مزه توت فرنگی می دیی
+ چیی...منظورت چیه ؟
_ لبات مزه توت فرنگی می داد .
+ وی سرخ می شود *
_ بیب سرخ نشو و دوباره لباشو بسیدم و خودمو تو بغلش جا دادم خوابیدم .
_ میشه سرمو نوازش کنی ؟ 🥺🥺
+ آره پیشی .
نشستم و تکیه دادم به تاج و تخت اونم دوباره خودشو دوباره تو بغلم جا داد و منم سرشو نوازش کردم و براش شعر خوندم و خوابش برد . خودمم نفهمیدم که کی خوابم برد .
______________________________
منتظر لایک هاتونم 🥺🥺🥺👌🏻🫂😈😈😈
این چند روز داشتم فکر می کردم 🥺🥺👌🏻
_________________________________________
To be counted👌🏻👌🏻0-0
۲.۶k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.