پارت100

#پارت100
شیطونکِ بابا🥺💜

+ باید اینو ادب کنم

از ماشین پیاده شد و به سمت پسره حمله ورد شد که همزمان جیغی کشیدم و از ماشین پیاده شدم

پشت افراز قایم شده بودم و هی منتش میکردم تا دست از سر پسره برداره اما ول کن نبود

مردم دورمون جمع شده بودن و هرکی یه چیزی میگفت....
پسره تو دستش قفل فرمون بود و افراز با دست خالی داشت باهاش کل کل میکرد

کم کم‌ کار به جاهای باریک کشیده شد و افراز شروع کرد به فحش دادن که پسره بی هوا دستشو برد بالا و

خواست فرود بیاره تو سر افراز

از ترس جیغی کشیدم و نمیدونم چیشد که پخش زمین شدم.....

با شنیدن اسمم توسط افراز آروم چشمامو باز کردم

+ خوبی؟

توی ماشین بودیم که نیم خز شدم اما سرم گیج رفت ، دستمو روی پیشونیم گذاشتم و گفتم:

_ چیشد یهو؟ چرا سرم گیج میره؟

+ بیهوش شدی!

با یادآوری دعوا گفتم:

_ یادم اومد!! من از بچکی فوبیای دعوا دارم
استرس میگیرم

زیر لب چیزی‌ گفت که نشنیدم

_ هوم؟؟

+ هیچی!
میگم چیزی میخوری برات بخرم؟؟

با دیدن پیشونیش که خونی بود دستمو به سمتش بردم و گفتم:

_ از پیشونیت داره خون میاد

اخمی کرد و گفت:

+ دست نزن