پارت 5
پارت 5
ا/ت: خیلی درد داشتم و ارباب رفت حموم
تهیونگ:
از حموم که در اومدم ا/ت و خواب بود
من با کره گیشو ازش گرفتم دلم نمیاد پرتش کنم بیرون
ولی نه من یه ارباب بی رحم و خشنم نمیشه
ا/ت:
صبح بود بیدار شدم افتاب تو چشمم بود و زیر دلم درد میکرد
یزره تکون خوردم که
ارباب بود خیلی خوشگل بود ولی نه نباید..
تهیونگ:
کم کم داشتم بیدار میشدم که دیدم ا/ت بیدار شده خواستم امتحانش کنو خودمو زدم به خواب بعد تژنکه طرف من شد همینجوری نگا میکرد انگار ادم ندیده
چشامو باز کردم داشت نگا میکرد که هول شد و از تخت افتاد پایین دختره اصکل
ا/ت: داشتم نگاش میکردم از این جذابیت سیر نمیشدم که چشاشو باز کرد و هول شدم و از تخت افتادم پایین
بعد پاشدم
داشت به بدنم نگا میکرد چرا؟
به بدنم نگا کردم یاااا خداااا من چرا لختممم
لحافو از رو تخت کشیدم و بدنمو و پنهون کردم
تهیونگ:
پاشد و اصن حواسش نبود لخته و بعد مه داشتم نگاش میکردم فهمید و لحافو کشید رو بدنش انگار من بدنشو ندیدم
تهیونگ: حالا چرا اینجوری میکنی من مگه لخت تورو ندیدم؟ 😂
ا/ت:(خجالت میکشه)
شرط پارت بعد 50 تا فالوور
ا/ت: خیلی درد داشتم و ارباب رفت حموم
تهیونگ:
از حموم که در اومدم ا/ت و خواب بود
من با کره گیشو ازش گرفتم دلم نمیاد پرتش کنم بیرون
ولی نه من یه ارباب بی رحم و خشنم نمیشه
ا/ت:
صبح بود بیدار شدم افتاب تو چشمم بود و زیر دلم درد میکرد
یزره تکون خوردم که
ارباب بود خیلی خوشگل بود ولی نه نباید..
تهیونگ:
کم کم داشتم بیدار میشدم که دیدم ا/ت بیدار شده خواستم امتحانش کنو خودمو زدم به خواب بعد تژنکه طرف من شد همینجوری نگا میکرد انگار ادم ندیده
چشامو باز کردم داشت نگا میکرد که هول شد و از تخت افتاد پایین دختره اصکل
ا/ت: داشتم نگاش میکردم از این جذابیت سیر نمیشدم که چشاشو باز کرد و هول شدم و از تخت افتادم پایین
بعد پاشدم
داشت به بدنم نگا میکرد چرا؟
به بدنم نگا کردم یاااا خداااا من چرا لختممم
لحافو از رو تخت کشیدم و بدنمو و پنهون کردم
تهیونگ:
پاشد و اصن حواسش نبود لخته و بعد مه داشتم نگاش میکردم فهمید و لحافو کشید رو بدنش انگار من بدنشو ندیدم
تهیونگ: حالا چرا اینجوری میکنی من مگه لخت تورو ندیدم؟ 😂
ا/ت:(خجالت میکشه)
شرط پارت بعد 50 تا فالوور
۵۹.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.