(بورام)
(بورام)
کم کم بقیشون مست میشدن و با یکی از دخترا ب سمت بهترین اتاقا میرفتن فقط همون خشنه مونده بود که ی مرد همسن سال خودش سمتش امد و دست دادن مشغول حرف زدن شدن از حق نگزریم دوتاشو خخوشگل و جذاب بودن
با صدای فیلیکس ب سمتش بر گشتم که گف:
_ اون جئون جونگ کوک مشتری همیشگی و محترمون
بورام: نثل بقیشون نیس
فیلیکس: اره نیس .... سخت پسنده اون یکیم کیم تهیونگه که واقعا نزدیک شدن ب این دوتا خطر ناکه
بورام: عجب
با صدای ب طفشون برگشتم که اونی که اسمش تهیونگ بود ب من اشاره کرد
ته: هعی پسر بیا اینجا
تمام مدت اون یکی بدون حس و خشک سرد بم نگهه میکرد پاشدمو بسمتشون رفتم گفتم: بفرمایید ؟
ته با تعجب گف: خب.. دوتا ویسگی 50درصد ..فقط..
بورام: بله؟
ته: هیچی همین
بورام : چشم
سفارشاشونو بردم که
ته:اسمت چیع
بورام: بله؟
ته: مگه کردی میگم اسمت چیه
در حالی کع اون یکی بیخیال و سرد بود تهیونگ مهربون خندون بود
بوارم: پارک بورام
ته: خشبختم منم کیم تهیونگم
بورام: همچنین ...اگه بام کاری ندارید من کلی کار دارم
ته: او ن برو ب امید دیداد دوباره
بورام: فعلا
شیفتم تموم شده بودو با فیلیکس خداحافضی کردمو ب سمت خونه رفتم راه دوری بود ولی میخواستم هوا بخورمم تا برسم خوته ساعت 2و نیم بود رسیدمو درو باز کردم
بابام همچنان که ب تلوزیون نگاه میکرد بم گف:
_ ه/ر/ز/هه ولگرد تا الان کجا بودی ز/یر چند نفر بودی که الان میای خونه
بدونه توجه بش رفتم اتاق
کم کم بقیشون مست میشدن و با یکی از دخترا ب سمت بهترین اتاقا میرفتن فقط همون خشنه مونده بود که ی مرد همسن سال خودش سمتش امد و دست دادن مشغول حرف زدن شدن از حق نگزریم دوتاشو خخوشگل و جذاب بودن
با صدای فیلیکس ب سمتش بر گشتم که گف:
_ اون جئون جونگ کوک مشتری همیشگی و محترمون
بورام: نثل بقیشون نیس
فیلیکس: اره نیس .... سخت پسنده اون یکیم کیم تهیونگه که واقعا نزدیک شدن ب این دوتا خطر ناکه
بورام: عجب
با صدای ب طفشون برگشتم که اونی که اسمش تهیونگ بود ب من اشاره کرد
ته: هعی پسر بیا اینجا
تمام مدت اون یکی بدون حس و خشک سرد بم نگهه میکرد پاشدمو بسمتشون رفتم گفتم: بفرمایید ؟
ته با تعجب گف: خب.. دوتا ویسگی 50درصد ..فقط..
بورام: بله؟
ته: هیچی همین
بورام : چشم
سفارشاشونو بردم که
ته:اسمت چیع
بورام: بله؟
ته: مگه کردی میگم اسمت چیه
در حالی کع اون یکی بیخیال و سرد بود تهیونگ مهربون خندون بود
بوارم: پارک بورام
ته: خشبختم منم کیم تهیونگم
بورام: همچنین ...اگه بام کاری ندارید من کلی کار دارم
ته: او ن برو ب امید دیداد دوباره
بورام: فعلا
شیفتم تموم شده بودو با فیلیکس خداحافضی کردمو ب سمت خونه رفتم راه دوری بود ولی میخواستم هوا بخورمم تا برسم خوته ساعت 2و نیم بود رسیدمو درو باز کردم
بابام همچنان که ب تلوزیون نگاه میکرد بم گف:
_ ه/ر/ز/هه ولگرد تا الان کجا بودی ز/یر چند نفر بودی که الان میای خونه
بدونه توجه بش رفتم اتاق
۴.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.