خیب....
خیب....
به عکس توجه نفرمایید..
امروز رفتیم نماز خونه نماز بخونیم من و تامیکو با چاهار نفر دیگه یک جوری پیچیندیم نشستیم....
آره....بعد بچه ها خود به خود میخندیدن بعد یکی از بچه ها با آسمون نگاه میکرد یکی اونیکی رو میکرد.....آم هیچی ولک...
زنگ خورد تامیکو شروع کرد به وحشی بازی گف مگ تو نمی تونی نخندی آدم نیستی(خودس داشت بدون صدا مثل منگلا میخندید)
بهش گفتم تو خودت داشتی پاره میشدی. بعد طفلی رو زمین آسفالت شد💔💔
نتیچه اخلاقی:تامیکو هر کار بخواد میکنه گوزو اما ا به همه گیر میدعههه
واینکه شوهرش تامیکو ز دست بچه های کلاس داره حامله میشع...
به عکس توجه نفرمایید..
امروز رفتیم نماز خونه نماز بخونیم من و تامیکو با چاهار نفر دیگه یک جوری پیچیندیم نشستیم....
آره....بعد بچه ها خود به خود میخندیدن بعد یکی از بچه ها با آسمون نگاه میکرد یکی اونیکی رو میکرد.....آم هیچی ولک...
زنگ خورد تامیکو شروع کرد به وحشی بازی گف مگ تو نمی تونی نخندی آدم نیستی(خودس داشت بدون صدا مثل منگلا میخندید)
بهش گفتم تو خودت داشتی پاره میشدی. بعد طفلی رو زمین آسفالت شد💔💔
نتیچه اخلاقی:تامیکو هر کار بخواد میکنه گوزو اما ا به همه گیر میدعههه
واینکه شوهرش تامیکو ز دست بچه های کلاس داره حامله میشع...
۱.۳k
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.