عشق مغرور پارت ۱۱
من: چیه مگه چیگفتم؟؟ چیش مگع میخوای چیکار کنی؟؟
تهیونگ :یه کاری میکنم که هیچ وقت منو از یادت نره.
من: برو باو.
خواستم از جام پا بشم که تهیونگ دستمو گرفت و پرت شدم بغلش و با هم چش تو چش شدیم . نفساش به صورتم میخورد . اه ا.ت دیونه شدی دختر پاشو پاشو . خواستم پاشم که مچ دستمو بیشتر و سفت تر گرفت.
من: تهیونگ ول کن حال و حوصله ندارم.
تهیونگ : ول نمیکنم .
من: خود دانی . دیدم اصلا ول نمیکنه با پام زدم وسط پاش. اوففف معلومه خیلی درد داشت . ولی ولش کن بهتره . بیتربیت باید تربیت یاد بگیره .
تهیونگ: خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.
من: بسم الله الرحمن الرحیم. چته کلاسو رکی سرت گذاشتی با اون صدای کلفتت.
افتاد دنبالم . وای خیلی سرعتش زیاد بود . ولی بازم من تلاش خودمو کردم دیگه داشتیم تو حیاط میدویدیم که من داشت پام لیز میخورد که تهیونگ منو گرفت. خیلی سفتم منو گرفت . من: ولم کن .
تهیونگ: مطمئنی ؟؟
من: اره بابا ول کن . همین که ولم کرد با کمر افتادم زمین. اخ اخ اخ کمرم شکست . خدایاااااا.
چرا ول کردی؟؟
تهیونگ: خودت گفتی ول کنم .
من: من گفتم ولی تو نباید به حرفم گوش میدادی.
تهیونگ: پس از این به بعد اصلا به حرفات گوش نمیکنم.
من: بسم الله الرحمن الرحیم. گوه خوردم نه . اشتباه گفتاری بود .
تهیونگ: نه اصلا تازه گفتی .
من: نه من یه گوهی خوردم دیگع نمیخورم .
منم که روی زمین بودم که تهیونگ....
فعلا وایسید تو دو پارت دیگه بقیه شو میزارم
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید
تهیونگ :یه کاری میکنم که هیچ وقت منو از یادت نره.
من: برو باو.
خواستم از جام پا بشم که تهیونگ دستمو گرفت و پرت شدم بغلش و با هم چش تو چش شدیم . نفساش به صورتم میخورد . اه ا.ت دیونه شدی دختر پاشو پاشو . خواستم پاشم که مچ دستمو بیشتر و سفت تر گرفت.
من: تهیونگ ول کن حال و حوصله ندارم.
تهیونگ : ول نمیکنم .
من: خود دانی . دیدم اصلا ول نمیکنه با پام زدم وسط پاش. اوففف معلومه خیلی درد داشت . ولی ولش کن بهتره . بیتربیت باید تربیت یاد بگیره .
تهیونگ: خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.
من: بسم الله الرحمن الرحیم. چته کلاسو رکی سرت گذاشتی با اون صدای کلفتت.
افتاد دنبالم . وای خیلی سرعتش زیاد بود . ولی بازم من تلاش خودمو کردم دیگه داشتیم تو حیاط میدویدیم که من داشت پام لیز میخورد که تهیونگ منو گرفت. خیلی سفتم منو گرفت . من: ولم کن .
تهیونگ: مطمئنی ؟؟
من: اره بابا ول کن . همین که ولم کرد با کمر افتادم زمین. اخ اخ اخ کمرم شکست . خدایاااااا.
چرا ول کردی؟؟
تهیونگ: خودت گفتی ول کنم .
من: من گفتم ولی تو نباید به حرفم گوش میدادی.
تهیونگ: پس از این به بعد اصلا به حرفات گوش نمیکنم.
من: بسم الله الرحمن الرحیم. گوه خوردم نه . اشتباه گفتاری بود .
تهیونگ: نه اصلا تازه گفتی .
من: نه من یه گوهی خوردم دیگع نمیخورم .
منم که روی زمین بودم که تهیونگ....
فعلا وایسید تو دو پارت دیگه بقیه شو میزارم
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید
۳۵.۰k
۱۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.