عشق ناگهانی
Sudden Luv
part ۱۲🧋🫧
➫➫➬➬➫➫➬➬
نامجون:شما دوست پسر دارین؟
.
بورا: عااام... نه راستش
شما چطور؟ با کسی در رابطه هستین؟
نامجون:خب.. نه
بورا:پس در نتیجه هیچکدوممون وابستگی بعد یک فرد خاص نداریم. راحت تر شد.
.
.
راوی
هم بورام و هم تهیونگ خریداشونو کردن و به سمت آسانسور رفتن.
.
تو آسانسور حتی به هم یه نیم نگاه هم نکردن و زمانی که به پارکینگ رسیدن، بورام سریع بیرون اومد و چون میخواست بره خونه، به امید یه تاکسی جلوی پاساژ ایستاد.
.
تهیونگ سمت ماشین مدل بالاش رفت و خریدارو تو ی صندوق عقب گذاشت و خودش پشت فرمون نشست.
وقتی داشت از پارکینگ بیرون میومد، بورام رو دید که تو آفتاب وایساده.
پس سمت بورام رفت و..
خب تاخیرم خیلیی زیاد بود🌱
بعد سال ها اینم پارت بعدی^•^
part ۱۲🧋🫧
➫➫➬➬➫➫➬➬
نامجون:شما دوست پسر دارین؟
.
بورا: عااام... نه راستش
شما چطور؟ با کسی در رابطه هستین؟
نامجون:خب.. نه
بورا:پس در نتیجه هیچکدوممون وابستگی بعد یک فرد خاص نداریم. راحت تر شد.
.
.
راوی
هم بورام و هم تهیونگ خریداشونو کردن و به سمت آسانسور رفتن.
.
تو آسانسور حتی به هم یه نیم نگاه هم نکردن و زمانی که به پارکینگ رسیدن، بورام سریع بیرون اومد و چون میخواست بره خونه، به امید یه تاکسی جلوی پاساژ ایستاد.
.
تهیونگ سمت ماشین مدل بالاش رفت و خریدارو تو ی صندوق عقب گذاشت و خودش پشت فرمون نشست.
وقتی داشت از پارکینگ بیرون میومد، بورام رو دید که تو آفتاب وایساده.
پس سمت بورام رفت و..
خب تاخیرم خیلیی زیاد بود🌱
بعد سال ها اینم پارت بعدی^•^
۸۴۸
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.