پارت 6
داشتم صحبت میکردم ک یهو دستی دور کمرم حلقه شد!!!
برگشتم عقب
مات و مبهوت داشتم ب اون مرد سیاه پوش غریبه نگاه میکردم
گوشی از دستم افتاد
سعی داشت لمسم کنه در جا جیغ زدم
زدم زیرش و با تمام توانم دویدم نمیدونستم کجام همینطور داشتم گریه میکردم و ی جا قایم شدم
صدای پا هر لحظه نزدیک تر میشد
دستم رو روی دهنم گذاشته بودم ک متوجه صدام نشه سرم رو اوردم بالا ک!!!!!!!!
جیمین ویو :
داشتم باهاش صحبت میکردم صداش گرفته بود انگاری ک هنوز داشت گریه میکرد
هرچی صداش کردم چیزی نگفتم منم دیگه داشتم میرسیدم پیشش
یهو صدای جیغش اومد واقعا نگران شدم
ی دختر تنها، این موقعه شب، تنها توی این خیابون خلوت تاریک
تنها چیزی ک ب ذهنم میرسید واقعا قلبم رو ب درد میورد
سرعتم رو بیشتر کردم رسیدم اونجا ولی نبود از ماشین پیاده شدم و دنبالش گشتم
گوشیش رو دیدم
خم شدم و برش داشتم یهو ی صدایی نظرم رو جلب کرد حدس میزدم صدای همون عوضی بود ک دنبالش کرده بود
با تمام توانم دویدم و صدا رو دنبال کردم
.
.
واقعا همه جا تاریک بود چشم چشم رو نمیدید
حس کردم ی چیزی دارع حرکت میکنه
بیشتر ک دقت کردم دیدم
انگاری کسی داشتم میدوید حوری ک متوجه نشه پست سرش حرکت کردم
دیدم ی جا ایستاد
و ب زمین خیره شد
نمیدونم شاید چیزی توجهش رو جلب کرده بود
سعی کردم نزدیک تر بشم
انگار جسمی روی زمین نشسته بود
داشت خم میشد
دستش رو گذاشت روی شونش
وقتی سرش رو آورد بالا دیدم ات!
داشت سعی میکرد دست اون عوضی رو از روی شونش کنار بزنه
& چقد عجله داری جوجه *نیشخند
ببخشید دیر گذاشتم چند وقت بود هرچی سعی میکردم بزارم خود ب خود پاک میشد 😞
برگشتم عقب
مات و مبهوت داشتم ب اون مرد سیاه پوش غریبه نگاه میکردم
گوشی از دستم افتاد
سعی داشت لمسم کنه در جا جیغ زدم
زدم زیرش و با تمام توانم دویدم نمیدونستم کجام همینطور داشتم گریه میکردم و ی جا قایم شدم
صدای پا هر لحظه نزدیک تر میشد
دستم رو روی دهنم گذاشته بودم ک متوجه صدام نشه سرم رو اوردم بالا ک!!!!!!!!
جیمین ویو :
داشتم باهاش صحبت میکردم صداش گرفته بود انگاری ک هنوز داشت گریه میکرد
هرچی صداش کردم چیزی نگفتم منم دیگه داشتم میرسیدم پیشش
یهو صدای جیغش اومد واقعا نگران شدم
ی دختر تنها، این موقعه شب، تنها توی این خیابون خلوت تاریک
تنها چیزی ک ب ذهنم میرسید واقعا قلبم رو ب درد میورد
سرعتم رو بیشتر کردم رسیدم اونجا ولی نبود از ماشین پیاده شدم و دنبالش گشتم
گوشیش رو دیدم
خم شدم و برش داشتم یهو ی صدایی نظرم رو جلب کرد حدس میزدم صدای همون عوضی بود ک دنبالش کرده بود
با تمام توانم دویدم و صدا رو دنبال کردم
.
.
واقعا همه جا تاریک بود چشم چشم رو نمیدید
حس کردم ی چیزی دارع حرکت میکنه
بیشتر ک دقت کردم دیدم
انگاری کسی داشتم میدوید حوری ک متوجه نشه پست سرش حرکت کردم
دیدم ی جا ایستاد
و ب زمین خیره شد
نمیدونم شاید چیزی توجهش رو جلب کرده بود
سعی کردم نزدیک تر بشم
انگار جسمی روی زمین نشسته بود
داشت خم میشد
دستش رو گذاشت روی شونش
وقتی سرش رو آورد بالا دیدم ات!
داشت سعی میکرد دست اون عوضی رو از روی شونش کنار بزنه
& چقد عجله داری جوجه *نیشخند
ببخشید دیر گذاشتم چند وقت بود هرچی سعی میکردم بزارم خود ب خود پاک میشد 😞
۲۰.۲k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.