Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۱۳۴
جواب ازمایش گرفتیم و نتیجش خوب بود و سالم بودیم و میتوستیم بچه دار بشیم و این عالی بود
سوار ماشین شدیم
میکائل:من میخوام شرکت تو کجا میری؟
شیرین:ببر خونه سعید ملیحه اینا(هنوز سرخونه زندگیشون نرفتن)
منو رسوند که ملیحه خونه بود و سعید با میکائل رفت شرکت
ملیحه: چیشد سر به ما زدی؟
شیرین: حوصله ام تو خونه سر میره
ملیحه: من دیشب با اقاجون دعوا کردم امدم اینجا
شیرین: چرا؟
ملیحه: میگه شما تو عقدین چرا همش میری تو خونه سعید
شیرین: خب درسته ازدواج کنید راحت
ملیحه: بابا شرایط سعید هنوز درست نشده
شیرین: خیلی شرایط ما درست بود اقاجون کمکتون میکنه
ملیحه: من کمکش نمخوام که تا اخر منت بزاره
شیرین: کجا منت گذاشته؟
ملیحه حرفی نزد چایمون خوردیم
شیرین: رفته بودم دکتر
ملیحه: دکتر؟چرا؟
شیرین:قبل بچه دار شدن گفتم یک معاینه بشیم
ملیحه:مگه میخواین بچه دار بشید؟
شیرین:اره تصمیمون گرفتیم دیگه
ملیحه:ولی هنوز زوده
شیرین:چی زوده؟
ملیحه:تو الان کامل میکائل شناختی بهش اعتماد میکنی؟
شیرین:این چی حرفی میزنی ملیحه میکائل شوهرمه مرد زندگیمه قراره بابایی بچه هام بشه چی میگی تو
ملیحه:اره درسته ولی اون قبلا مافیا بوده ادم کش بوده قاتله
شیرین:اصلا هرچی هست به تو ربطی نداره
از جام بلند شدم کیفمو ورداشتم به سمت در رفتم
شیرین:بیبینیم شوهر تو که مادرپدر داره قاتل نیست خلافکار نیست تو زرد در میاد
از خونشون زدم بیرون هرچی ملیحه صدام زد جوابشو ندادم
(میکائل)
سعید کارش که تو شرکت تموم شد رفتش من چند تا کار داشتم که منشیم امد
منشی:رییس یک خانومی باهاتون کار داره؟
میکائل:خانوم؟شیرینه؟
منشی:نه شیرین خانوم نیستن
میکائل:بگو بیاد تو
سرم پایین بود منشی رفت و صدای کفش پاشنه بلند کل فضارو پر کرد ک با صدای اشنا سرمو بالااوردم و با دیدن شخص روبروم اب دهنمو پرصدا قورت دادم
Part۱۳۴
جواب ازمایش گرفتیم و نتیجش خوب بود و سالم بودیم و میتوستیم بچه دار بشیم و این عالی بود
سوار ماشین شدیم
میکائل:من میخوام شرکت تو کجا میری؟
شیرین:ببر خونه سعید ملیحه اینا(هنوز سرخونه زندگیشون نرفتن)
منو رسوند که ملیحه خونه بود و سعید با میکائل رفت شرکت
ملیحه: چیشد سر به ما زدی؟
شیرین: حوصله ام تو خونه سر میره
ملیحه: من دیشب با اقاجون دعوا کردم امدم اینجا
شیرین: چرا؟
ملیحه: میگه شما تو عقدین چرا همش میری تو خونه سعید
شیرین: خب درسته ازدواج کنید راحت
ملیحه: بابا شرایط سعید هنوز درست نشده
شیرین: خیلی شرایط ما درست بود اقاجون کمکتون میکنه
ملیحه: من کمکش نمخوام که تا اخر منت بزاره
شیرین: کجا منت گذاشته؟
ملیحه حرفی نزد چایمون خوردیم
شیرین: رفته بودم دکتر
ملیحه: دکتر؟چرا؟
شیرین:قبل بچه دار شدن گفتم یک معاینه بشیم
ملیحه:مگه میخواین بچه دار بشید؟
شیرین:اره تصمیمون گرفتیم دیگه
ملیحه:ولی هنوز زوده
شیرین:چی زوده؟
ملیحه:تو الان کامل میکائل شناختی بهش اعتماد میکنی؟
شیرین:این چی حرفی میزنی ملیحه میکائل شوهرمه مرد زندگیمه قراره بابایی بچه هام بشه چی میگی تو
ملیحه:اره درسته ولی اون قبلا مافیا بوده ادم کش بوده قاتله
شیرین:اصلا هرچی هست به تو ربطی نداره
از جام بلند شدم کیفمو ورداشتم به سمت در رفتم
شیرین:بیبینیم شوهر تو که مادرپدر داره قاتل نیست خلافکار نیست تو زرد در میاد
از خونشون زدم بیرون هرچی ملیحه صدام زد جوابشو ندادم
(میکائل)
سعید کارش که تو شرکت تموم شد رفتش من چند تا کار داشتم که منشیم امد
منشی:رییس یک خانومی باهاتون کار داره؟
میکائل:خانوم؟شیرینه؟
منشی:نه شیرین خانوم نیستن
میکائل:بگو بیاد تو
سرم پایین بود منشی رفت و صدای کفش پاشنه بلند کل فضارو پر کرد ک با صدای اشنا سرمو بالااوردم و با دیدن شخص روبروم اب دهنمو پرصدا قورت دادم
۹.۴k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.