آهنگ پیانو پارت ۱۲ 🎵🎼 (:

+ مدیر چاقو در اورد و به طرف یونگی حمله ور شد چون یونگی حواسش پرت بود زود رفتم جلو یونگی و چاقو تو قلب من فرو رفت .
_ یوناااااااااا
÷ دخترمممم .
_ دیگه کنترلم رو از دست دادم و با قدرتم مدیر رو ۷ تیکه کردم . و کلا مرد .
÷ پسرم یونا چشماش بسته شد .
_ مامان چیکار کنم .
÷ ببوسش .
_ مامان مگه سفید برفیه!
÷ پسرم تو شیطان هستی ولی جادوگر نیستی که بفهمی پس انجام بده به امتحانش می ارزه .
_ باشه. ( یونا رو بوسید )
+ کم کم چشمامو باز کردم یونگی و مامانش بالا سرم بودن یونگی محکم بغلم کرد .
_ دیوونه نمیدونی چقد نگرانت بودم .
÷ ام من شما رو تنها میزارم . ( رفت )
_ بدنتو اون عوضی اینجوری کرده ؟ ( عصبی )
+ موقع فراهم اینجوری شدم .
راستی تو منو بوسیدی ؟
_ لازم باشه بازم میبوسم مشکلیه ؟
+ یاااا .....
راوی : حرف یونا با گذاشته شدن لب یونگی رو لبش قطع شد اونم یونگی رو همراهی کرد چون هردو همو دوست داشتن .