سرنوشت شوم p12
سرنوشت شوم p12
سریع رفتم سمت جونگ کوک حالش بد شده بود نفسش بالا نمیومد
جونگ کوک:د.....دا یون اوردمش ،ن...نمیتونم نفس بکشم (سرفه)
دا یون: دیدم ،دیدم اوردیش عزیزم مرسی ،من...من باید چه کار کنم ،اقا ببخشید من باید چه کار کنم نفسش بالا نمیاد
دکتر:نفس دهان به دهان انجام بدید
دا یون:نفس دهان به دهان شت،
نمیتونستم همینجکر ولش کن لبامو گذاشتم رو لباش و نفس دهن به دهن بهش دادم فایده نداشت ،دستمو گذاشتم رو قلبش و فشار میدادم ،زیر سرشو گرفتم
جونگ کوک:(سرفه)من خوبم ،خوبم برو پیش یونگی برو
دا یون:اول بلند شو بیا اینجا بشین
کمکش کردم بشینه روی نیمکت ،سریع دویدم پیش شوگا
دا یون:یونگی(با داد و گریه)یونگی چشماتو باز کن داداشی توروخدا چشماتو باز کن داداشی ،یونگی چشماتو باز کن (با گریه)
یونگی:دا.....دایون
دا یون:جونم ،جونم بگو چی میخای تا برات بیارم
یونگی: اگه ...من.....من مردم مراقب ....مراقب پیشی باشیا
دا یون:یونگیییی چرت و پرت نگو انگار میخاد بمیره حالت خوب میشه من مطمئنم
دکتر:خانم برید کنار ،جناب میشه این خانم رو برید کنار
دایون:ولم کنید(جیغ)ولم کنید میخام برم پیش داداشم ولم کنید توروخدا ولم کنید(با گریه )
شوگا رو گذاشتن تو آمبولانس و بردن همینجور که داشتم جیغ میزدم نگاه افتاد به گودال ابی که زیر پاهام بود ، دوباره چهره همون پسره رو دیدم که کنارم وایساده داره از توی اب بهم نگاه میکنه ،یه پوزخند خیلی وحشتناک زد و منم ترسیدم و دستمو گذاشتم رو سرم و جیغ کشیدم
دا یون:گمشوووو لنتی(با جیغ)گمشووووو
جونگ کوک:چی شده ،دا یون چی شده کسی کنارت نیست که
سریع رفتم تو بغل جونگ کوک و سرمو گرفتم ک فقط گریه کردم
دا یون:چی از جون من میخاد ،چی میخاد از جون من همیش تقصیر این پسرس
جونگ کوک:کدوم پسره کسی اینجا نیست که
دا یون:همین که تصویرش توی گودال ابه
جونگ کوک:ولی کسی اینجا نیست ،نگران نباش خیالاتی شدی ، من میرم پیش یونگی بیمارستان
دا یون:منم میام ،منم میام پیش یونگی اینجا دق میکنم
جونگ کوک:باشه
......
جین:مطمئنی میخای اینکارو بکنی جیمین ولی یه پسر بچه اینجاست گناه داره
جیمین: دلیل نمیشه چون فرشته ای به من دستور بدی
جین:میدونی من بزرگتر توام و ما باهم خیلی فرق داریم پس گوش کن ،اگه دایون چیزیش بشه برا منم همون اتفاق میفوته
جیمین:یادت رفته انگار من شیطانم و هرکاری دلم بخاد میکنم ها؟اگه اون دختره بمیره منم میمیرم پس باید اول داداشش بمیره
جین:ولی من نمیزارم
جیمین:از سر راهم برو کنار نزار این یه ذرزه احترامی که بهت میزارم از بین بره
جین:نمیزارم ....
سریع رفتم سمت جونگ کوک حالش بد شده بود نفسش بالا نمیومد
جونگ کوک:د.....دا یون اوردمش ،ن...نمیتونم نفس بکشم (سرفه)
دا یون: دیدم ،دیدم اوردیش عزیزم مرسی ،من...من باید چه کار کنم ،اقا ببخشید من باید چه کار کنم نفسش بالا نمیاد
دکتر:نفس دهان به دهان انجام بدید
دا یون:نفس دهان به دهان شت،
نمیتونستم همینجکر ولش کن لبامو گذاشتم رو لباش و نفس دهن به دهن بهش دادم فایده نداشت ،دستمو گذاشتم رو قلبش و فشار میدادم ،زیر سرشو گرفتم
جونگ کوک:(سرفه)من خوبم ،خوبم برو پیش یونگی برو
دا یون:اول بلند شو بیا اینجا بشین
کمکش کردم بشینه روی نیمکت ،سریع دویدم پیش شوگا
دا یون:یونگی(با داد و گریه)یونگی چشماتو باز کن داداشی توروخدا چشماتو باز کن داداشی ،یونگی چشماتو باز کن (با گریه)
یونگی:دا.....دایون
دا یون:جونم ،جونم بگو چی میخای تا برات بیارم
یونگی: اگه ...من.....من مردم مراقب ....مراقب پیشی باشیا
دا یون:یونگیییی چرت و پرت نگو انگار میخاد بمیره حالت خوب میشه من مطمئنم
دکتر:خانم برید کنار ،جناب میشه این خانم رو برید کنار
دایون:ولم کنید(جیغ)ولم کنید میخام برم پیش داداشم ولم کنید توروخدا ولم کنید(با گریه )
شوگا رو گذاشتن تو آمبولانس و بردن همینجور که داشتم جیغ میزدم نگاه افتاد به گودال ابی که زیر پاهام بود ، دوباره چهره همون پسره رو دیدم که کنارم وایساده داره از توی اب بهم نگاه میکنه ،یه پوزخند خیلی وحشتناک زد و منم ترسیدم و دستمو گذاشتم رو سرم و جیغ کشیدم
دا یون:گمشوووو لنتی(با جیغ)گمشووووو
جونگ کوک:چی شده ،دا یون چی شده کسی کنارت نیست که
سریع رفتم تو بغل جونگ کوک و سرمو گرفتم ک فقط گریه کردم
دا یون:چی از جون من میخاد ،چی میخاد از جون من همیش تقصیر این پسرس
جونگ کوک:کدوم پسره کسی اینجا نیست که
دا یون:همین که تصویرش توی گودال ابه
جونگ کوک:ولی کسی اینجا نیست ،نگران نباش خیالاتی شدی ، من میرم پیش یونگی بیمارستان
دا یون:منم میام ،منم میام پیش یونگی اینجا دق میکنم
جونگ کوک:باشه
......
جین:مطمئنی میخای اینکارو بکنی جیمین ولی یه پسر بچه اینجاست گناه داره
جیمین: دلیل نمیشه چون فرشته ای به من دستور بدی
جین:میدونی من بزرگتر توام و ما باهم خیلی فرق داریم پس گوش کن ،اگه دایون چیزیش بشه برا منم همون اتفاق میفوته
جیمین:یادت رفته انگار من شیطانم و هرکاری دلم بخاد میکنم ها؟اگه اون دختره بمیره منم میمیرم پس باید اول داداشش بمیره
جین:ولی من نمیزارم
جیمین:از سر راهم برو کنار نزار این یه ذرزه احترامی که بهت میزارم از بین بره
جین:نمیزارم ....
۵۵.۸k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.