خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطرخندش
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطرخندش
پسین و صبح نخلستان، شب کارون و اروندش
جواهر شرمگین، چون کیمیا، از خاک زرخیزش
و شیرین کام دریا زآبهای آبرومندش
زمستان رفته است از یاد تقویمش که هر سالی
بهاران ست و تابستان، خزان هم روزکی چندش
پس از ایام نوروزی، به تابستان گراید سال
بهار از سینة آذر، بوَد تا ساق اسفندش
به نخلستان از آن بینی به سر هر نخل را چتری
که آتش بارد از خورشید قهّار ظفرمندش
شقایقزارها بینی شکفته در زمستانها
که در جای دگر هرگز نمیبینی همانندش
اگر من پیش از این میدیدم اینجا را، نمیگفتم:
خوشا تهران و چشمانداز بشکوه دماوندش
لب کارون و اروندش تفرجگاهها بینی
که از حسرت کند خون در دل تجریش و دربندش
مسافر بیند ار شبهای کارون و بلمرانی
نخواهد بود دیگر هیچ جا چندین خوشایندش
خبرها می شنیدم حسن سبز هند را بسیار
ولی دیدم به خوزستان عیان بیمثل و مانندش
مکرر کن «امید» این نغمه تا خاطرنشین گردد:
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطرخندش
#اهواز
پسین و صبح نخلستان، شب کارون و اروندش
جواهر شرمگین، چون کیمیا، از خاک زرخیزش
و شیرین کام دریا زآبهای آبرومندش
زمستان رفته است از یاد تقویمش که هر سالی
بهاران ست و تابستان، خزان هم روزکی چندش
پس از ایام نوروزی، به تابستان گراید سال
بهار از سینة آذر، بوَد تا ساق اسفندش
به نخلستان از آن بینی به سر هر نخل را چتری
که آتش بارد از خورشید قهّار ظفرمندش
شقایقزارها بینی شکفته در زمستانها
که در جای دگر هرگز نمیبینی همانندش
اگر من پیش از این میدیدم اینجا را، نمیگفتم:
خوشا تهران و چشمانداز بشکوه دماوندش
لب کارون و اروندش تفرجگاهها بینی
که از حسرت کند خون در دل تجریش و دربندش
مسافر بیند ار شبهای کارون و بلمرانی
نخواهد بود دیگر هیچ جا چندین خوشایندش
خبرها می شنیدم حسن سبز هند را بسیار
ولی دیدم به خوزستان عیان بیمثل و مانندش
مکرر کن «امید» این نغمه تا خاطرنشین گردد:
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطرخندش
#اهواز
۳۹۷
۰۷ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.