اولش اره ولی الان نه(پارت سوم)
جونگ کوک: گوشیمو خاموش کردم که دوباره زنگ خود شت کل زمین و زمان دارن دست ب دست هم میدن منو بیچاره کنن امشب........ ببخشید یدقه میتونم گوشیمو جواب بدم؟
بابای لیسا: اره پسرم مشکلی نیس!
جونگ کوک: اونا مشغول حرف زدن بودن که منم رفتم بیرون و جواب دادم جیمین بود:
جیمین: پس اقا داماد جواب نمیداد چون مشغول بله گرفتن از عروس بوده درسته؟
جونگ کوک: جیمینا چی می گی عروس دیگه چه خرگوشیه!؟
جیمین: همون خرگوشی که الان خونشونی دیگه.... خانم مانوبان! نمیشناسی؟
جونگ کوک: موچی پس دیگه تیکه ام میندازی؟ بیام خونه کامل توضیح میدم داشتم حرف میزدم که جین گوشی و از جیمین گرفت
جین: ورلدوایدهندسام ناراحته همین الان توضیح بده این دختره از کجا اومد یا میرم هرچی تو یخچال داری خالی میکنم میریزم تو کوچه
جونگ کوک: هیونگ بیام بهتون میگم قصد من اصلا ازدواج با این دختره نیس!
جین: یااااااا هفتصد جد بنگتن پس قصدت چیه؟ !
جونگ کوک: نه قصدم بد نیست بیام میگم بای بای!
جونگ کوک: رفتم تو انقد حواسشون به حرف و خنده پرت بود که اصلا منو ندیدن و منم یواشکی نشستم
مامان جونگ کوک: بنظرم این دوتا جوون برن باهم صحبت کنن ببینم اصلا بهم میخورن یا نه!
مامان لیسا: اره موافقم.... دخترم برین تو اتاق تو صحبتاتونو بکنین
لیسا: چشم....راه افتادم سمت اتاقم که دنبالم اومد
جونگ کوک:رفتیم نشستیم لبه تخته خوابش و...
لیسا: خب؟
جونگ کوک: خب که چی😀
لیسا: 😑😑
جونگکوک: اها چیزه خیلی ازت خوشم اومد😁
لیسا: اصلا منو از کجا دیدی؟
جونگ کوک: امم توی مراسما و کنسرتاتون
لیسا: اهوم خوب چیزی نداری بگی یعنی؟
جونگ کوک:(ذهنم: خوب بگم اصلا نمیدونم کی هستی چندسالته کجایی؟ 😁😑)
جونگ کوک: نه حرف دارم خوب اول اینکه... رنگ مورد علاقت؟
لیسا: زرد
#50مین بعد
جونگ کوک: کلی ازش سوال پرسیدم توی خیلی چیزا باهم شباهت داشتیم و یجورایی رفتار و افکار باحال و پایه ای داشت خوب بود برای دوسال میشه تحملش کرد😁😀
لیسا: از اتاق رفتیم بیرون و برگشتیم پیش پدر مادرامون
بابای جونگ کوک: خوب دخترم نظرت چیه قبول میکنی؟
شرط پارت بعدبالای دو لایک و سه نظر
خو اگه خوشتون میاد یه کامنتم بدین دیگه خیلی داستانش قنگه دیکه بعد از شب نامزدی همه چیشون شروع میشه🥺💖💔
بابای لیسا: اره پسرم مشکلی نیس!
جونگ کوک: اونا مشغول حرف زدن بودن که منم رفتم بیرون و جواب دادم جیمین بود:
جیمین: پس اقا داماد جواب نمیداد چون مشغول بله گرفتن از عروس بوده درسته؟
جونگ کوک: جیمینا چی می گی عروس دیگه چه خرگوشیه!؟
جیمین: همون خرگوشی که الان خونشونی دیگه.... خانم مانوبان! نمیشناسی؟
جونگ کوک: موچی پس دیگه تیکه ام میندازی؟ بیام خونه کامل توضیح میدم داشتم حرف میزدم که جین گوشی و از جیمین گرفت
جین: ورلدوایدهندسام ناراحته همین الان توضیح بده این دختره از کجا اومد یا میرم هرچی تو یخچال داری خالی میکنم میریزم تو کوچه
جونگ کوک: هیونگ بیام بهتون میگم قصد من اصلا ازدواج با این دختره نیس!
جین: یااااااا هفتصد جد بنگتن پس قصدت چیه؟ !
جونگ کوک: نه قصدم بد نیست بیام میگم بای بای!
جونگ کوک: رفتم تو انقد حواسشون به حرف و خنده پرت بود که اصلا منو ندیدن و منم یواشکی نشستم
مامان جونگ کوک: بنظرم این دوتا جوون برن باهم صحبت کنن ببینم اصلا بهم میخورن یا نه!
مامان لیسا: اره موافقم.... دخترم برین تو اتاق تو صحبتاتونو بکنین
لیسا: چشم....راه افتادم سمت اتاقم که دنبالم اومد
جونگ کوک:رفتیم نشستیم لبه تخته خوابش و...
لیسا: خب؟
جونگ کوک: خب که چی😀
لیسا: 😑😑
جونگکوک: اها چیزه خیلی ازت خوشم اومد😁
لیسا: اصلا منو از کجا دیدی؟
جونگ کوک: امم توی مراسما و کنسرتاتون
لیسا: اهوم خوب چیزی نداری بگی یعنی؟
جونگ کوک:(ذهنم: خوب بگم اصلا نمیدونم کی هستی چندسالته کجایی؟ 😁😑)
جونگ کوک: نه حرف دارم خوب اول اینکه... رنگ مورد علاقت؟
لیسا: زرد
#50مین بعد
جونگ کوک: کلی ازش سوال پرسیدم توی خیلی چیزا باهم شباهت داشتیم و یجورایی رفتار و افکار باحال و پایه ای داشت خوب بود برای دوسال میشه تحملش کرد😁😀
لیسا: از اتاق رفتیم بیرون و برگشتیم پیش پدر مادرامون
بابای جونگ کوک: خوب دخترم نظرت چیه قبول میکنی؟
شرط پارت بعدبالای دو لایک و سه نظر
خو اگه خوشتون میاد یه کامنتم بدین دیگه خیلی داستانش قنگه دیکه بعد از شب نامزدی همه چیشون شروع میشه🥺💖💔
۱۹.۱k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.