Sadism
همسرش هر لحظه بیشتر نگران میشد میا نمیدونست که همسرش تو بد شرایطی هست
جونگ کوک وقتی پشت سر همسرش رو دید نوشته ای اونجا بود.
قراره بترکه!!
و بوم
شاید این پایان باشه
شاید ادامه داشته باشه
کی میدونه؟
وقتی که اونجا ترکید با دینامیت جونگ کوک وضیعت سالمی داشت ولی میا هر لحظه ممکن بود بمیره
سه بار بهش شوک قلبی دادن
دکترا داشتن نا امید میشدن که معجزه شد میا چشماش رو باز کرد و اولین چیزی که گفت
جونگ کوک بود
کوک وقتی فرشته اش رو تو اون لحظه دید بغض شدیدی کرد
سه ماه گذشت
میا کاملا خوب شده بود تو این یه ماه کوک خیلی تغییر کرده بود
دیگه میا رو بیرون نمیبرد سر هر چیزی بهش گیر میداد حتی وقتی لباس بسته پوشیده بود میگفت لباس باز بپوش وقتی میا لباس باز میپوشید همسرش خیلی اعصابی میشد و اونو با کلفت ترین شلاق میزد
بعله سادیسم برگشته
کوک که وقتی میا رو دید سادیسمش از یادش رفت و کاملا خوب شده بود تا زمانی که قلبش داشت به لبه پرتگاه میرسید
کی میدونی که این داستان سادیسمی تا کی ادامه داره
جونگ کوک وقتی پشت سر همسرش رو دید نوشته ای اونجا بود.
قراره بترکه!!
و بوم
شاید این پایان باشه
شاید ادامه داشته باشه
کی میدونه؟
وقتی که اونجا ترکید با دینامیت جونگ کوک وضیعت سالمی داشت ولی میا هر لحظه ممکن بود بمیره
سه بار بهش شوک قلبی دادن
دکترا داشتن نا امید میشدن که معجزه شد میا چشماش رو باز کرد و اولین چیزی که گفت
جونگ کوک بود
کوک وقتی فرشته اش رو تو اون لحظه دید بغض شدیدی کرد
سه ماه گذشت
میا کاملا خوب شده بود تو این یه ماه کوک خیلی تغییر کرده بود
دیگه میا رو بیرون نمیبرد سر هر چیزی بهش گیر میداد حتی وقتی لباس بسته پوشیده بود میگفت لباس باز بپوش وقتی میا لباس باز میپوشید همسرش خیلی اعصابی میشد و اونو با کلفت ترین شلاق میزد
بعله سادیسم برگشته
کوک که وقتی میا رو دید سادیسمش از یادش رفت و کاملا خوب شده بود تا زمانی که قلبش داشت به لبه پرتگاه میرسید
کی میدونی که این داستان سادیسمی تا کی ادامه داره
۵.۴k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.