هفت ارباب من پارت ۸

ا/ت : اسمش چی بود تهیونگ: میشا
ا/ت: حتما خیلی برات با ارزش بوده
تهیونگ : دیگه بگیر بخواب ا/ت: شب بخیر -پرش زمانی- صبح بود بیدار شدم دیدم ارباب تو اتاقش نیست منم رفتم بیرون لباس کارمو پوشیدم از مینجا پرسیدم: ارباب تهیونگو ندیدی؟
مینجا: چرا اتفاقا صبح خیلی عصبانی بود رفت بیرون تو چیزی بهش گفتی ؟ ا/ت: نه مینجا: پس چش بود ا/ت: حتما بازم یکی از فروشنده هاش گند زده مینجا: شاید یه دفه زنگ درو زدن ا/ت: من باز میکنم رفتم درو بار کردم دوباره همون پیر مرد پیر مرد : او سلام خانم زیبا من و تو بعدا باهم تصویه حساب میکنیم فعلا اینو بده به شوگا درو بستمو رفتم ا/ت: ارباب شوگا ارباب شوگا شوگا: بله ا/ت: این نامه برای شماس شوگا: بده ببینم بعد یه دفه چشاش گرد شد شوگا : نامجون جی هوپ جین همتون بیاین پایین ا/ت: چی شده جی هوپ : نامرو بده ببینم بعد ارباب جی هوپ به من گفت: ا/ت برو تو ماشین ا/ت: چشم

ببخشید خیلی کوتاه شد چون دیگه هیچی به ذهنم نرسید🙂