♣︎اسم فیک: عشق سخت♣︎

♣︎اسم فیک: عشق سخت♣︎
پارت نمیدونم چند

رفتم مدرسه و کلی دختر اومدن سمتم

یه دختره:واییی ات جیمین اوپا چرا چند روزه نیست

ات:اولن اون اوپا تو نیست و دوس دختر داره دومن بهم گفت به کسی نگم سومن دیگه نبینم نزدیکش شین با همتونم و جیمین بهتون محل سگ هم نمیزاره

یه دختره دیگه:حالا دوس دخترش کی هست؟

ات:من

یه دختره:اوففف خوش به حالت


ات:حرفام و نادیده نگیر که می*رینم دهنت

یه دختره:حالااااا

از پیششون رفتم و رفتم پیش جنی و کوک ولی متوجه شدم که دارن جاسوسیم و میکنن

ات:اهم اهم امیدوارم کسی دنبالم نباشه*ضایع*

و خب رفتن ولی یکیشون موند و کوک متوجه این شد

کوک:هی نمیخوای دست از سرش بردار

* گرف رفت *

ظهر شد و رفتم پیش جیمین تو بیمارستان

ات:تق تق من اومدم

تا من اومدم جیمین با شور و اشتیاق از تختش بلند شد و اومد پیشم

جیمین: ات اومدیییییی تا کی باید اینجا بمونم؟ تو مدرسه چیشد؟دربارم به کسی چیزی گفتی؟

ات:هیچی بابا فقط یه دسته دختر میان پیشم میگن جیمین اوپا چرا نیومد*لحن مسخره کردن* و خوب منم ریدم دهنشون

جیمین:اوفففف اینقدر بدم میاد اینجوری میکنن

ات:نمیدونستن صاحب داری

جیمین: صاحبم کیه؟

ات:منم دیگه خنگول

جیمین:اوه راستی دکتر گف که فردا میتونم برم

ات:ببین بیا خونه من تا وقتی که کامل خوب شدی ازت مراقبت کنم

جیمین:ات من بی تو چیکار میکردم

ات:نمیدونم حالا من باید برم

جیمین:بایی

ات:بایی


چطور بود؟حمایت؟