عشق دوست داشتی پارت 4
پرش به ساعت پنج
ویو ات
یه ساعت دیگه قرار با ته برم بیرون یه دوش ده مینی گرفتم و یه میکاپ لایت کردم و یه لباس خفن پوشیدم ساعت 6 بود یریع رفتم کافه ای که ته گفته بود دیدم اونجا نشسته
ات: سلام
ته: سلام
ات: خوب چیکارم داشتی میتونستی تو خونه بهم بگی(اقا مامان باباش رفتن ژاپن برای کار بابای ته)
ته: نه ات ببین....... من.... من..... دوست دارم
ات: چی؟
ته: یه کلام بگو دوسم داری یا نه؟
کلا گیج شده بودم واقعا عجیب بود خیلی خوشحال بودم
ات: اره دوستت دارم
ته یه برقی تو چشاش اومدو دستو گرفت و از کافه خارج شدیم منو گذاشت تو ماشینو و سریع بوسیدم
ته: واقعا بهش نیاز داشتم بیب
ات: ا اها(خجالت زده)
رفتیم سمت خونه و
..............
پارت بعدو فردا مینویسم:)
ویو ات
یه ساعت دیگه قرار با ته برم بیرون یه دوش ده مینی گرفتم و یه میکاپ لایت کردم و یه لباس خفن پوشیدم ساعت 6 بود یریع رفتم کافه ای که ته گفته بود دیدم اونجا نشسته
ات: سلام
ته: سلام
ات: خوب چیکارم داشتی میتونستی تو خونه بهم بگی(اقا مامان باباش رفتن ژاپن برای کار بابای ته)
ته: نه ات ببین....... من.... من..... دوست دارم
ات: چی؟
ته: یه کلام بگو دوسم داری یا نه؟
کلا گیج شده بودم واقعا عجیب بود خیلی خوشحال بودم
ات: اره دوستت دارم
ته یه برقی تو چشاش اومدو دستو گرفت و از کافه خارج شدیم منو گذاشت تو ماشینو و سریع بوسیدم
ته: واقعا بهش نیاز داشتم بیب
ات: ا اها(خجالت زده)
رفتیم سمت خونه و
..............
پارت بعدو فردا مینویسم:)
۱۱.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.