پارت ۳۴
پارت ۳۴
+ باشه بیا بغلم
بغلم کرد حس امنیتی داشتم اما داشتم نصف میشدم سفت بغلم کرده بود (صبح)
از هواب بیدار شدم هس کردم یه چیز سنگین رومه چشامو باز کردم عمو منو سفت بغل کرده بود یه پاشم انداخته بود روم یکی نیس اخه من در نمیرم اینجور قفل زنجیرم کردی که
ـــ عمو..... عمووو
+هوممم
ـــ پاتو بردار از روم
+نمیخوام
ــ عمووو
+جانم
تعجب کردم 😳
ــ جانم چه سیغه ایه رهام کننن
+نمیتونم
ــ چرا
+نمیخوام
ــ اوففف پاشووو
+ یکم دیگه بمونیم؟
ـــ باشههه
اینم ادامه رمان بعد از سال ها😂💔
+ باشه بیا بغلم
بغلم کرد حس امنیتی داشتم اما داشتم نصف میشدم سفت بغلم کرده بود (صبح)
از هواب بیدار شدم هس کردم یه چیز سنگین رومه چشامو باز کردم عمو منو سفت بغل کرده بود یه پاشم انداخته بود روم یکی نیس اخه من در نمیرم اینجور قفل زنجیرم کردی که
ـــ عمو..... عمووو
+هوممم
ـــ پاتو بردار از روم
+نمیخوام
ــ عمووو
+جانم
تعجب کردم 😳
ــ جانم چه سیغه ایه رهام کننن
+نمیتونم
ــ چرا
+نمیخوام
ــ اوففف پاشووو
+ یکم دیگه بمونیم؟
ـــ باشههه
اینم ادامه رمان بعد از سال ها😂💔
۷۵۲
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.